♨️تاملی بر نقدهای اخیر «واقعبینان» و «نتیجهنگران» به «علامه مصباح یزدی»
🔹🔸عالم مبارزی که با انجام سختترین تکلیفها بزرگترین نتیجهها را بدست آورده است. آیا جنگ منتقدان با واقعیت نتیجه دارد؟
♦️«واقعیت» این است که علامه مصباح یزدی با انجام سختترین «تکلیف»ها، بزرگترین «نتیجه»ها را بدست آورده و عدهای جز مصاحبه و مقالهنویسی و ندیدن این «واقعیت»، هیچ «نتیجه»ای رقم نزدند.
♦️[بیمقدمه: این روزها کسانی از چپ و راست دوره افتادهاند برای اثبات اینکه آآآآآی! آقای مصباح تغییر کرده و نظراتش نرم شده و واقعبین شده و... استنادشان چیست؟ اینکه ایشان فرمودهاند «معرفی اصلحی که امکان رایاوری ندارد کار لغوی است» و یا در دیدار جوانان انقلابی توصیه به «کار تشکیلاتی» کردهاند در حالی که خودشان مقید به کار تشکیلاتی نیستند! برای اهل تحقیق مثل روز روشن است که این اظهارات جدید نیست و در نظام اندیشه ایشان سابقه دارد، اما موضوع متن حاضر پاسخ به این شبهات نیست، نگاهی کلانتر است به ماجرای «آرمان، واقعیت، تکلیف و نتیجه»]
♦️اول. گفتهاند که «اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه». یعنی دلیل ترین دلیل ها برای اثبات امکان چیزی، وقوع آن چیز است. یعنی چیزی که رنگ «واقعیت» گرفته، اساسا نیازی به استدلال ندارد و نفس وقوع، محکمترین بر اثبات آن است.
♦️دوم. «بصیرت» خوب دیدن صحنه است، «صحنه» و نه پشت صحنه! «صحنه» همان واقعیت است، «آرمان» هم خودش یک «واقعیت» است و «واقعیت» پلی است به سوی «آرمان». دوگانهسازی از «آرمان و واقعیت» به همان اندازه بیمعناست که عدهای «حقیقت و مصلحت» را روبروی هم قرار میدهند. آرمانخواهی یعنی اینکه واقعیتها نباید ما را از آرمانها دور کند؛ واقعیتها باید مثل پلکانی ما را به آرمانها نزدیک کند.
♦️سوم. اصحاب تکلیف در طول زمان همیشه با دو گزاره مواجه هستند: «واقعبین نیستی» و «نتیجه کار را در نظر نمیگیری». برای انجام «تکلیف» باید خوب «صحنه» را دید و عرصه را شناخت. کسی که «صحنه» را خوب نمیبیند، اساسا نمیتواند «تکلیف» را بشناسد. کسی که «صحنه» را نفهمد، هر چه از «نتیجه» دم بزند و دیگران را به ندیدن «واقعیت» متهم کند، کمکی به فهم او از «صحنه» نمیکند و چشم «بصیرت» او همچنان کور است. «بصیرت به معنای حقیقی کلمه» یعنی «واقعیت» را خوب میفهمد، نظر به «نتیجه» دارد و بر مبنای «تکلیف» عمل میکند.
♦️چهارم. کسی که به نتیجه نظر ندارد، چرا باید در زمان مبارزات برای در امان ماندن از ساواک، «خط» اختراع کند تا اسناد لو نرود؟ کسی که قائل به کار تشکیلاتی نیست چرا باید محور «جمع یازده نفره»ای باشد که بنیان جامعه مدرسین فعلی بر آن نهاده شده است؟ کسی که نتیجه برایش مهم نباشد چرا باید «در راه حق» راه بیاندازد که طلابی تربیت کند که علاوه بر آموزشهای سنتی حوزه به مباحث روز جامعه مسلط باشند؟ آیا نگارش، تایپ، تکثیر وتوزیع نشریات مبارزاتی «بعثت» و «انتقام» بدون تشکیلات ممکن بود؟ آیا کسی که چند ده یا به اعتباری چند صد هزار نفر را مستقیما در «طرح ولایت» آموزش داده و مبانی فکری وعقیدتی آنها را شکل داده میتواند معتقد به کار تشکیلاتی نباشد؟ با چه معیاری تولید حجم عظیم معارف و علوم اسلامی و تمهید عقبههای تئوریک برای نظامات حقوقی و مدیریتی و تعلیم و تربیت و روانشناسی و اخلاق و ... در «موسسه امام خمینی(ره)» را نمیتوان «نتیجه» دانست؟
♦️پنجم. تقریبا «هیچ» عالم و فعال سیاسی با این حجم از برکات وجودی که همگی به بار و ثمر نشسته نمیتوان یافت. تلاشهای تکلیفگرایانهای که همگی منجر به «نتیجه» در سطح گسترده شده است. اینکه کسی معیار و خطکش نتیجه دادن اقدامات افراد را در صندوق رای ببیند؛ رای شش میلیونی قالیباف با آن حجم از فعالیت انتخاباتی و حمایتهای خاص را «نتیجه» میداند و رای چهار میلیونی جلیلی با حضور دوهفتهای در انتخابات را «نتیجه» نمیداند و با هر باخت و پیروزی روی تکلیف و نتیجه رفتوآمد کند، «واقعیت» را تغییر نمیدهد. «واقعیت» این است که علامه مصباح یزدی با انجام سختترین «تکلیف»ها، بزرگترین «نتیجه»ها را بدست آورده و عدهای جز مصاحبه و مقالهنویسی و ندیدن این «واقعیت»، هیچ «نتیجه»ای رقم نزدند.
♦️ششم. «اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه»؛ با چیزی که «واقع» شده نجنگید، جنگیدن شما «نتیجه»ای ندارد.
@khabarehowzeh
🔻🔻🔻
♨️رسانه مستقل خبر حوزه
http://eitaa.com/joinchat/3516137473Cc9d671e336