◇کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟! گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم اما میگن تو دیگه شورشو در آوردی...! ◇یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟! میگوید:گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمی شنود و چشمی که حرام ببیند توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند...!!☝️🙂 🕊 ____🌹🌹🌹____ 🌺🍃 یازهرا «س» 🍃🌺 ____🌹🌹🌹____ 💠رسانه ما باشید💠 و 💠به جمع ما بپیوندید 💠 👇👇👇👇 @farzandanmasjedi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•