💐 🌺 (1) 📜بخش دوم: اثبات امامت حضرت حجة بن الحسن العسكرى صلوات اللَّه عليه: 2⃣ 📖شيخ طبرسى - كه خدايش رحمت كند - چنين گفته است: « احتجاج حضرت حجّت قائم منتظر صاحب الزمان - درود خداوند بر او و پدرانش باد -. 🌼سعد بن عبداللَّه قمى اشعرى گفته است: ↙ به يك نفر ناصبى كه از همه ناصبى‌ها در مجادله قويتر بود دچار شدم.☀روزى هنگام مناظره به من گفت مرگ بر تو و هم مسلكانت باد، شما رافضى‌ها مهاجرين و انصار را مورد طعن قرار مى دهيد، و محبّت پيغمبر را نسبت به آنان انكار مى كنيد، و حال آنكه صدّيق بالاترين افراد اصحاب است كه به اسلام سبقت جسته، مگر نمى دانيد كه رسول اللَّه او را شب هجرت از ترس بر جان او، با خود به غار برد چنانكه بر جان خود ترسان بود، براى اينكه مى دانست كه او خليفه و جانشين آن حضرت خواهد شد، لذا خواست كه جان او را مانند جان خود حفظ كند تا مبادا وضع دين بعد از خودش مختل شود، در همان حال على را در رختخواب خود قرار داد چونكه مى دانست اگر او كشته شود وضع اسلام مختل نمى گردد، زيرا كه از اصحاب بودند كسانى كه جاى او را بگيرند لذا خيلى به كشته شدنش اهميت نمى داد. 🌼سعد مى گويد: من جوابش را دادم ولى جوابها دندان شكن نبود. ↩سپس گفت: شما رافضيان مى گوييد: اوّلى و دوّمى منافق بوده اند و به ماجراى ليلة العقبه استدلال مى كنيد. آنگاه گفت: ⁉️بگو ببينم آيا مسلمان شدن آنها از روى خواست و رغبت بود يا اكراه و اجبارى در كار بود؟ 🌼من در اينجا از جواب خوددارى كردم، چونكه با خود انديشيدم اگر بگويم از روى اجبار و اكراه مسلمان شدند كه در آن هنگام هنوز اسلام نيرومند نشده بود تا احتمال اين معنى داده شود، و اگر بگويم از روى خواست و رغبت اسلام آوردند كه ايمان آنها از روى نفاق نخواهد بود.🌀از اين مناظره با دلى پردرد بازگشتم كاغذى برداشتم و چهل و چند مسئله اى كه حلّ آنها برايم دشوار بود نوشتم و با خود چنين گفتم: ✉اين نامه را به نماينده مولى ابومحمد حسن بن على عسكرى عليه السلام - يعنى احمد بن اسحاق كه ساكن قم بود - تسليم كنم امّا وقتى سراغ او رفتم ديدم سفر كرده است💫به دنبال او مسافرت كردم تا اينكه او را يافتم و جريان را با او در ميان گذاشتم احمد بن اسحاق به من گفت: ✨بيا با هم به سُرَّمَنْ رَأَى (سامراء) برويم تا از مولايمان حسن بن على عليه السلام در اين باره سؤال كنيم، پس با او به سُرَّمَنْ رَأى رفتيم تا به درب خانه مولايمان رسيديم و اجازه ورود خواستيم، ..... 〰〰〰〰〰 📗منبع: کتاب مکیال المکارم ، ج 1 ، بخش دوم ؛ اللهم عجل لولیک الفرج الساعه