شرح و تفسير :از اين شش گروه در شگفتم! ج-۱۳
امام(عليه السلام) در اين کلام حکمت آميزش به شش رذيله اخلاقى اشاره فرموده که سرچشمه غالب بدبختى هاى انسان است و اگر بتواند از آن ها فاصله بگيرد دنيا و آخرت خود را آباد کرده و سامان بخشيده است.
نخست اشاره به مسئله «بخل» و آثار شوم آن مى کند و مى فرمايد: «از بخيل تعجب مى کنم که به استقبال فقرى مى رود که از آن گريخته و غنايى را از دست مى دهد که طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مى کند ولى در آخرت بايد همچون اغنيا حساب پس دهد»; (عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَيَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ; وَيُحَاسَبُ فِي الاْخِرَةِ حِسَابَ الاَْغْنِيَاءِ).
امام(عليه السلام) چه تعبير زيبا و دلنشينى در اينجا فرموده است; افراد بخيل تنها نسبت به ديگران بخيل نيستند. بسيار مى شود که نسبت به خويشتن هم بخيل اند با اين که داراى ثروت اند زندگى سخت و فقيرانه اى براى خود فراهم مى کنند و همان گونه که امام(عليه السلام) فرموده است براى فرار از فقر آينده فقر امروز را براى خود ترتيب مى دهند.
آنها همچنين به دنبال غنا و ثروت بيشتر در آينده اند در حالى که غناى امروز را از دست مى دهند. چرا که از ثروت خود بهره اى نمى برند.
از سويى ديگر در روز قيامت بايد در صف اغنيا بايستند و حساب اموال خود را پس دهند در حالى که در دنيا از نظر زندگى در صف فقيران بودند; يعنى مشکلات غنا را دارند; ولى از مواهب آن بى بهره اند. آيا زندگى چنين اشخاصى شگفت آور و تعجب برانگيز نيست؟ آيا مى شود اين گونه افراد را در زمره عاقلان دانست؟ نه تنها امام(عليه السلام)که عقل کل است از زندگى آنان تعجب مى کند، بلکه هر انسان عاقلى گرفتار شگفتى مى شود.
ممکن است کسانى بگويند: اين درباره بخيلانى است که حتى درباره خود بخل مىورزند; اما بخيلانى که بخلشان متوجه ديگران است و خودشان زندگى مرفهى دارند مشمول اين سخن نيستند; ولى تجربه نشان داده که غالب بخيلان به خويشتن نيز بخيل اند.
بخل از صفات بسيار زشتى است که در آيات و روايات اسلام نکوهش فوق العاده اى از آن شده از جمله در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اَلْبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللهِ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ، قَريبٌ مِنَ النّارِ; بخيل از خدا دور است و از مردم دور و به آتش دوزخ نزديک است».(1)
در کتاب فقه الرضا آمده است: «إيّاکُمْ وَالْبُخْلُ فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا يَکُونُ فى حُرّ وَلا مُؤمِن إنَّهُ خِلافُ الاْيمانِ; از بخل بپرهيزيد که نوعى آفت است که نه در افراد آزاده و نه در صاحبان ايمان است زيرا بخل مخالف ايمان است. (شخص بخيل ايمان محکمى به جود و سخا و عطاى خداوند ندارد)».(2)
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ بَرِءَ مِنَ الْبُخْلِ نالَ الشَّرَفَ; کسى که از بخل دورى کند به شرافت و بزرگى نائل مى شود».(3)
امام(عليه السلام) در دومين مورد شگفتى مى فرمايد: «از متکبرى که ديروز نطفه اى بى ارزش بوده و فردا مردار گنديده اى است (به راستى) تعجب مى کنم»; (وَعَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِي کَانَ بِالاَْمْسِ نُطْفَةً، وَيَکُونُ غَداً جِيفَةً).
تکبر که همان خودبزرگ بينى است نشانه روشنى از غفلت به مبدأ و منتهاى وجود انسان در اين دنياست و اگر انسان به مبدأ و منتهاى خويش بنگرد اين خودبزرگ بينى از او زايل مى شود. اگر امروز در اوج قوت و قدرت است نبايد فراموش کند که ديروز نطفه بى ارزشى بود و نبايد از ياد ببرد که چند روزى مى گذرد و مبدل به جيفه گنديده اى مى شود که مردم از نزديک شدن به او تنفر دارند و مى گويند: هرچه زودتر او را دفن کنيد تا فضاى خانه يا کوچه و بازار آلوده نشود.
در واقع امام(عليه السلام) با اين سخن، درمان کبر را نيز نشان داده است که هرگاه حالت کبر و غرور به شما دست داد براى زايل کردن آن به گذشته و آينده خويش بنگريد. سرى به قبرستان هاى خاموش بزنيد که گاه بعضى از آنها شکاف برداشته و بوى آزار دهنده جيفه از آن بيرون مى آيد، آن را تماشا کنيد و در آينده خويش نيز بينديشيد.
در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إيّاکُمْ وَالْکِبْرَ فإنَّ إبْليسَ حَمَلَهُ الْکِبْرُ عَلى أنْ لا يَسْجُدَ لاِدَمَ; از تکبر بپرهيزيد که تکبر ابليس را وادار به سرپيچى از فرمان خدا نسبت به سجده براى آدم کرد».(4)
امير مؤمنان على(عليه السلام) نيز در خطبه «قاصعه» (خطبه 192) در همين رابطه فرموده بود: «فَاعْتَبِرُوا بِما کانَ مِنْ فِعْلِ اللهِ بِإبْليسَ إذ أهْبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهيدَ ... عَنْ کِبْرِ ساعَة واحِدَة; از کارى که خداوند با ابليس انجام داد عبرت بگيريد آن گاه که خداوند عبادات طولانى و تلاش فوق