✍️ روزے حضرت سلیمان در ڪنار ساحل نشسته بود و به امواج دریا مینگریست .
در همین زمان چشمش به مورچهاے افتاد ڪه به طرف دریا میرفت وقتے به آب رسید ناگاه ماهے از آب بیرون آمد و مورچه را بلعید و به اعماق آب رفت.
پس از مدتے دوباره ماهے به سطح آب آمد، دهانش را باز ڪرد و مورچه صحیح و سالم از دهان ماهے بیرون آمد و راه افتاد.
در این هنگام حضرت سلیمان جلوے مورچه را گرفت و از او ماجرا را پرسید.
مورچه گفت در اعماق دریا زیر یک تڪه سنگ، ڪرمے زندگے میڪند ڪه از جهان پیرامون خود بیخبر است بنابراین به اذن خداوند من و ماهے ماموریت داشتیم تا به تنها موجودے در روے زمین ڪه بیخبر مانده است خبر رتبهبندے معلمان را بدهیم!😂😂