طنزیم تاریخ یک شوهردادن ساده (قسمت اول) بحرین از زمانی که کوروش داشت تختش را برای خواب مهیا می‌کرد تا پس از ورود اسلام به ایران متعلق به حکومت‌های ایرانی بود. تا زمانی که دولت مرکزی قدرت داشت و امنیت خلیج‌فارس را تأمین می‌کرد، انگلستان بچه‌ی خوبی بود و سرش به تجارت گرم بود. اما با شروع جنگ ایران و روسیه تزاری و قدرت‌گرفتن دزدان دریایی در خلیج‌فارس، دولت انگلستان گفت: «نوموخوام. تامین امنیت راه دریایی‌م به هند رو بدین به خودم.» دولت ایران هم که نیروی دریایی نداشت به‌ناچار گفت: «باشه، بیا مال تو.» و با همین لوس‌بازی‌ها بود که انگلیس رفته‌‌رفته قدرت خود را در خلیج‌فارس گسترش داد. اوایل سال ۱۱۹۸ شمسی بود که ناخدا بروس، فرمانده ناوگان انگلیس در خلیج‌فارس «قرارداد شیراز» را با فرمانفرما، حاکم فارس، امضا کرد که می‌گفت: «باشه، اصلا بحرین مال شماها، ولی حالا که نمی‌تونین امنیت خلیج‌فارس رو حفظ کنین، این یه کار رو بدین ما بکنیم، زحمتتون نشه.» با امضای این قرارداد، یک ناوگان شامل شش کشتی جنگی و اندکی (حدود سه هزار) ملوان از بمبئی عازم خلیج‌فارس شدند. فرمانده نظامی این ناوگان با شیوخ عرب قراردادهایی بست که بچه‌های خوبی باشند، دیگر با یکدیگر دعوا نکنند و در دریا هم دزدی نکنند. شیخ بحرین هم از این قراردادها امضا کرد و همین کار باعث شد انگلیس فاز پدرخوانده بردارد و هی بخواهد بحرین را زیر بال‌وپر خود بگیرد. تا آنجا که در ۱۲۴۰ شمسی طی قراردادی بحرین که به‌تازگی مریض هم شده بود و نفت بالا می‌آورد، رسماً فرزندخوانده (تحت‌الحمایه) انگلیس شد و زحمت اداره آن افتاد روی دوش انگلیس. دولت ایران پس از اطلاع از این قرارداد، به این عمل اعتراض کرد، اما انگلیس گفت برو کنار بابا باد بیاد! انگلیسی‌ها که دوست داشتند و دارند همه‌چیز طبق میل آنها باشد، چند سال بعد فردی را که از او خوششان می‌آمد، در بحرین به قدرت رساندند. به این ترتیب انگلیس روزبه‌روز مهر و نفوذش نسبت به بحرین بیشتر می‌شد. این وضع تا زمان آوردن پهلوی اول ادامه داشت. در این زمان دولت ایران الکی مثلا می‌خواست اداره جزایر بحرین به ایران برگردانده شود. 💡 ادامه دارد... 🔺فاطمه بوجار🔺 طنزیم| @tanzym_ir