راهبرد معاصر بررسی می کند: 5 چالش سیاسی جبهه انقلاب و لزوم ترمیم آن تا انتخابات 1400 مسئله «ترمیم برخی کاستی‌ها» را باید به نوعی اولویت جریان‌های سیاسی قلمداد کرده تا در نهایت رفتارهای هیجانی جامعه، کمترین لطمات را به آرمان‌های موجود وارد کند حامد سرلکی؛ کارشناس مسائل سیاسی به گزارش راهبرد معاصر؛ روند رویدادهای انتخاباتی اگرچه در جامعه ایرانی به شکلی کاملاً هیجانی نمو پیدا می‌کند و بسیاری از تحلیل‌های «پیشاانتخاباتی» در کشاکش «فصل انتخابات» هویت کارآمدی خود را ازدست می‌دهد. مسئله «ترمیم برخی کاستی‌ها» را باید به نوعی اولویت جریان‌های سیاسی قلمداد کرده تا در نهایت رفتارهای هیجانی جامعه، کمترین لطمات را به آرمان‌های موجود وارد کند. جبهه انقلاب نیز از این قاعده سیاسی مستثنی نبوده و به نوعی رسالت تمام تحلیلگران حوزه سیاست، نسخه‌دهی پیرامون آینده نه چندان دور «28 خرداد 1400» است؛ روزی که اساساً نتیجه ماه‌ها کار سیاسی در دایره ترازوی مردم قرار خواهد گرفت. در نمودار زیر سرفصل عوامل بروز ریزش در سبد رأی اصلی (حامیان همسو) به تفکیک بیان شده است: تعدد حضور نامزدها: اساساً برخی از نامزدهای احتمالی عدم‌حضور خود در انتخابات 1400 را منوط به معرفی یک گزینه اجماعی می‌دانند. شاید در وهله  نخست و در ظاهر این موضوع مطلوب یک جریان سیاسی باشد. اما در عمل وقتی تنها گزینه اجماعی شخص آیت‌الله رئیسی بوده و این موضوع هنوز از سمت و سوی ایشان تثبیت نشده است، پس می‌توان نتیجه گرفت که انتشار هر خبری منوط به عدم حضور قطعی ایشان در انتخابات، آغاز دومینوی حضور نامزدهای رنگارنگ جبهه انقلاب در آینده خواهد شد. ادعای بسیاری از نامزدهای جبهه انقلاب بیشتر شبیه تمثیل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» تفسیر می‌شود. شرط عدم حضور نسبت به معرفی نامزد اجماعی که در حضورش تردیدهاست، این مسئله یعنی خطر حضور نامزدهای متعدد انتخاباتی از سوی جبهه انقلاب و تکثر نهایی میان حداقل 5 نامزد انتخاباتی (شورای وحدت – شورای ائتلاف – جبهه پایداری – متمایل به جریان بهار – مستقل و یا نظامی)، که به عقیده تحلیلگر این تعداد حتی تا مرز دو رقمی شدن نیز خواهد رفت و تلاش‌های نامزدهای جبهه انقلاب برای سبقت از رقیبان هم جناحی خود قابلیت ایجاد یک اتمسفر منفی حتی غیراخلاقی و دلسردکننده میان هواداران هر گروه (در میان سبد رأی اصلی جبهه انقلاب) را داراست. پتانسیل‌های منفی احمدی‌نژاد: نزاع جدید احمدی‌نژاد با دکتر حدادعادل یک پیام بزرگ و آشکار را در قبال جبهه انقلاب داشت؛ احمدی‌نژاد در صدد رأی‌دزدی از سبد جمعیت نخبه‌تر جبهه انقلاب است. او با تلاش برای بی‌اعتبارسازی نهادهای تصمیم‌گیرنده جبهه انقلاب، سعی داشته تا وزنه‌های موثر و باسابقه این جریان را (چه در طیف راست سنتی و چه در راست مدرن) دچار حواشی و دام‌های متعددی کند. به طور مثال خطاب وی در میدان انقلاب اساساً در مواجهه با قشر حزب‌الهی بوده و او با یک وضعیت تمثیل‌وار خود را داعیه‌دار سرنوشت جبهه انقلاب معرفی می‌کند. ابراز تأسف او برای حضور برخی فعالان اصولگرا در رأس سازوکار جبهه انقلاب باعث ایجاد یک سیاه‌چاله بدبینی را داشته که قابلیت ایجاد گرانش قوی به سبد رأی جبهه انقلاب و نابودساختن آن را مهیا می‌کند. از این روی عدم ورود افراد به دام‌های از پیش‌تعبیه شده احمدی‌نژاد امری واجب است، به نحوی که رویکرد او در قبال برادران لاریجانی اثبات می‌کند که اساساً احمدی‌نژاد برای بی‌حیثیت ساختن رقبای خود هیچ خط قرمزی ندارد.    مذاکره و سیاست خارجی: جبهه انقلاب در مواجهه با پرونده هسته‌ای ایران و مسئله احیای برجام قطعا در یک دوراهی بزرگ گرفتار خواهد شد. وضعیتی که بین تصمیم حاکمیت نسبت به برجام و عملکرد دولت به وجود آمده و با وجود نامزدهای ضدبرجامی چون سعید جلیلی و امثالهم اساساً نیمی از پتانسیل‌های خود را بر اساس برخود به پرونده برجام از دست ‌می‌دهد. فارغ از این موضوع در سطح میانه‌ای تر، آرای قطعی جبهه انقلاب در صورت همراستا شدن با سیاست پذیریش شرایط جدید آمریکا و یا مواردی از این دست ریزش خواهد کرد و بی‌گمان بدنه اجتماعی جبهه انقلاب در میانه‌ی منگنه‌ی سازش – مقاومت ، مطلوب ِ خود در میانه جبهه انقلاب را پیدا نخواهد کرد، این گروه فارغ از هر سفارشی سعی خواهد کرد که در دو حالت: یا به نامزد ضدبرجامیِ فاحشی چون جلیلی رأی داده (که اساساً باعث خردتر شدن آرای جبهه انقلاب شده) و یا در حالت بدتر سعی خواهد کرد که با حضور خنثی (برگه‌ی رأی سفید) در انتخابات اعتراض خود را به جبهه انقلاب و سیاست‌های جدید (و البته احتمالی) نشان دهد. شاید در نگاه اول این بخش از تحلیل فراواقعی دیده شود؛ اما دقایق مناظره و درگیر شدن نامزدهای جبهه انقلاب در بازی انتخاباتی گروه رقیب (پیرامون موضوع مذاکره با آمریکا) نشان می‌دهد که احتمال وقوع این مخاطره دور از ذهن نیست.   مجلس یازدهم: رفتارهای ش