نوشنوش مفسدان را زهر کن در کامشان
رشوه در کام مدیران وای اگر شیرین شود
از گلوی رانتخواران چای خوش پایین رود
ای صف اول نشینان! شور ایرانی کجاست؟
کارها بسیار و فرصت کم، سلیمانی کجاست؟
حاج قاسم دردهایش، دردهای مردم است
وای اگر مسئول ما با درد خود سردرگم است
خون ما تضمین رای ماست! هان! جرات کنید
خلق را از شرّ ایل کدخدا راحت کنید
مردم این خطه را جز رخت خون، احرام نیست
هیچ خطّ قرمزی جز عزت اسلام نیست
لاله زار تازهی گلزار کرمان را ببین
معجزات جاری خون شهیدان را ببین
شد مدال افتخار ملت مظلوم ما
گوشوار قلبی آن دختر معصوم ما
اهل این وادی به راه عشق، جان بر کف شدند
پیش روی خصم، با هر لهجه ای، یک صف شدند
خصم، صدها جبهه ی خونین گشود آن روزها
کس جز این مردم، "صف اول" نبود آن روز ها
هرکجا که جنگ و فتنه جار زد در شهر و دشت
عمر این مردم سراسر در "صف اول" گذشت
ای مدیران! حکمرانان! آی کرسی دارها!
از "صف اول" توقع نیست جز ایثارها
خون قاسم گفت با ما: جلوه، در گمنامی است
رای ما مردم، فقط "جمهوری اسلامی" است
خون قاسم گفت از ما تا خدا یک«یاعلی»ست
گفت معیار سعادت، نسبت ما با ولیست
نسبت دلهای ما با آن حکیم راستین
او که سکان دار این کشتیست با صبر و یقین
مردم ما مرد میداناند روز انتخاب
تا مبادا دست نااهلان بیفتد انقلاب
برگههای رأی، رمز اقتدار ما شود
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
ای که گفتی رأیتان هرگز ندارد هیچ سود
اولین سودش همین که پولتان را کرد دود!
گر ندارد هیچ سودی رأی ما در کارزار
خرج کردی فی سبیلالله میلیونها دلار؟
ناامیدان را بگو فردای ایران، روشن است
راه با فانوسی از خون شهیدان، روشن است
ای گرفتار ملامت های تردید آمده
ای خبرهای دروغین را به تمجید آمده
قدری ازبالا ببین, تاریخ را گاهی بخوان
پیش رفتیم، انقلاب نور را کوچک مدان
صبح نزدیک است آری، صبح زیبای ظهور
سربرآور قله نزدیک است، بسمالله نور
پایان پیام/