#معرفی_کتاب
🏴 عجیب قصهای است، این ماجرای عطش که هُرمش، دلِ هر بیدل آشفتهای را به آذر کشیده!
و عجیب راوی گریست، عمویم عباس که چشم هر شنوندهای را سیراب کرده!
قصهی نیزارهای سوخته!
قصهی سرزمینی که از زمین و آسمانش، آتش میروید و میبارد!
قصهی گهوارهیِ پُر تلاطمِ قنداقهی برادرم علی!
قصه مادری دست خالی از شیر و دستی پُر از چشمهای مملو از التماس طفلی رضیع!
قصهی پناهندگیِ آوندهای خشکیدهی نهالهای حسین، به نمِ به جا مانده بر خاکِ جای مشکها!
قصهی قلب شکستهی بابایم هنگامی که موکلین و نگهبانان کنار شریعه جامهایشان را از آب پُر کرده به آسمان میپاشیدند تا صدای شُرشُر آب را به گوشمان برسانند و نگاهِ مظلومِ بابایم و زنان و بچهها معطوف آن گردد!
و چه بی شرمانه «عبدالله بن حصین» والدلزّنا عربده میکشید:
«ای حسین! آیا به آب نمینگری و نمیبینی که مانند دل آسمان آبی است؟ به خدا قسم که قطرهای از آن نخواهی چشید تا از تشنگی همگی بمیرید!
📌
#نازدانه
📌
#مسعود معصومی
📌
#انتشارات تلاوت آرامش
#یار_مهربان
📱
instagram.com/taranomzendegi110
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•
°•⊰
@taranomzendegi110 ⊱•°
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•