💡 مى‌‌‌خواهم بینش شما نسبت به نبوت اساساً یک بینش نویى بشود. نبوت را بعضى این‌‌‌جور خیال مى‌‌‌کنند؛ مثل اینکه واعظى مثلاً، وارد شهرى مى‌‌‌شود تا براى مردم آن شهر یک‌قدرى مطالبى از دین یا غیر دین بیان بکند؛ یا فرض کنیم مسئله‌‌‌گویى در میان مردمی بلند مى‌‌‌شود، مى‌‌‌ایستد تا چندتا مسئلۀ فرعى به آنها بگوید؛ یا یک سخنرانى، یک ناطقى، فرض کنید یک میتینگ‌بدهى در یک اجتماعى وارد مى‌‌‌شود که یک‌‌‌خرده های‌وهوى راه بیندازد و میتینگ بدهد؛ پیغمبر را معمولاً این‌جور آدمى فرض مى‌‌‌کنند؛ مثل یک آدمِ عالمِ روحانىِ نجیبِ سر به زیرِ سر به پایینی، در میان یک عده مردم. منتها این مردم هم: - گاهى قدر او را مى‌‌‌دانند، مردمان خوبى‌‌‌اند، به اینها مى‌‌‌گویند مؤمن. - گاهى قدر او را نمى‌‌‌دانند، اینها مى‌‌‌شوند کافر، و مشرک به آنها مى‌‌‌گویند. 🤨 خیال کردیم پیغمبر یک‌چنین چیزى است. ۵۳/۷/۱۱ از