#شخصی
🌏 ثمرات اخلاص برای فرد و جامعه
کسی که برای خدا در طول شبانه روز فعالیت می کند اجرو پاداشش را هم از همان خدا طلب می کند، لذا اگر در دنیا به هر دلیلی دچار زیان و خسارت شد ، گله مند و ناراضی از آدم و عالم افسرده حال و ناراحت ،از میزان کمیت و کیفیت فعالیتش کم و کسر نمی کند ، بلکه بالا و پایینی های روزگار را همه حکمتی از ناحیه پروردگار عالم می داند .
درست است که تلاش می کند تا در حد امکان و خارج نشدن از حدود عدالت ، مشکلات را در حد توان حل و فصل کند ، اما در واقع می داند که دست خداوند بالاتر از هر دستی این اتفاق را برای او مقدر کرده است و اگر خداوند می خواست او الان دچار این چالش ها نمی شد .
درثانی شخصی که برای خدا کار می کند ، می داند همه داشته هایش عاریه ای و از جانب خداوند است و تنها وجود این نعمات در دنیا مایه هدایت ، تکامل و امتحان اوست ! لذا با درک عمیق از فلسفه دنیا ، با بدست اوردن موهبتی و یا سلب توفیقی ، از حالت بندگی خارج نمی شود و همیشه به صورت ثابت و پایدار در قالب اطاعت و بندگی در آرامش روحی خاصی به سر می برد !
حال اگر انسان ها در جامعه به همین رویه عمل می کردند و مبنای زندگیشان را کم و کیف لذت های مادی نمی دیدند و به جای اندازه گیری ها و سنجش های دنیایی و ظاهری از خوشبختی و رفاه ، کسب خشنودی خداوند را سرمنزله کار خود قرار می دادند ، به نظر شما چه قدر از معضلات جامعه حذف می شد ؟ و چه قدر جامعه به سعادت و آرامش خودش نزدیک می شد ؟
اگر کارگر ، مهندس ، کشاورز ، پزشک ، کارمند ، مدیر ، نانوا و هر شاغلی ، صبح که از خواب بیدار میشد ، به نیت کسب رضای خداوند از خانه خارج می شد و همه تلاشش این بود که با انجام درست وظیفه اش گره از گره های انسان های گرفتار باز کند ، آیا به نظر شما اگر چنین انسانی حق و حقوقش هم کامل بخورند ، تورم انقدر بالا برود که گوشت قرمز کیلویی ۲ ملیون تومان شود ، آیا دیگر با همچین اعتقاد محکمی ، دست از خدمات رسانی مفیدش در جامعه می کشید ؟ یا اینکه رزق و روزیش را به غیر از حساب و کتاب های مادی ، در دستان خداوند جستجو می کرد و همه این اتفاقات را امتحانات الهی می دانست ؟ آیا دیگر چنین انسانی امکان دارد تا مادامیکه که کار برای رضای خدا انجام می دهد از کم و زیاد شدن و بالا و پایین شدن دنیا ، دچار دلسردی و بی رغبتی از ادامه تلاش و کارش شود ؟
البته انسان باید برای بدست آوردن حق و حقوق خودش و خانواده اش و مردمش تلاش کند و شکی در این نیست ... .
اما چه گلستانی می شد اگر انسان ها وقتی می دیدند بیشتر مردم با همین حقوق کارگری و کارمندی که با همین حده اقل های جامعه زندگی می کنند به یکدیگر رحم می کردند و بدون توجه به عدد و ارقام ها در حد معقول و انصاف و در راه خدا با هر استعدادی که دارند ، تلاش می کردند و گره از کار یکدیگر باز می نمودند .
البته دور از واقع نیست ، اگر انسانی دست خدا را فراموش کند و تکیه گاهش در زندگی همین عدد و ارقام های حساب بانکی و میزان حقوق و درامد و قیمت اجناس و کالا ها باشد ، مسلم است که این شخص هر چه کمیت را بیشتر ببیند ، کیفیت را هم به همان میزان می سنجد ، و در مواقع سخت به جای کمک و یا لااقل انجام درست وظیفه اش ، دیگر همه چیز و همه کس را فدای کمبود ها و خواسته هایش می کند .
ای کاش چنین انسان هایی از آرامش درونی هم برخوردار بودند ، قلبشان با هر اتفاقی در زندگی تکان می خورد .
آدم هایی را می شناسم که بدون توجه به کمیت ها ، به خاطر خدا و من حسب اطاعت و وظیفه در مسیر استعدادی که دارند کارشان را به درستی انجام می دهند ، این دسته به خاطر تکیه به خدا نه تنها از احساس آرامش بالایی برخوردارند ، بلکه خداوند هم رزق و روزیشان را جوری تامین می کند که دیگر هیچگاه به خاطر امرار و معاش کار نمی کنند ! شاید بگویید پس این ها خیلی باید ثروتمند باشند که دیگر فکر درامد هم نیستند ، البته به شما می گویم ، اینها حتما ثروتمند هستند که اینگونه بینیاز هستند ، اما ثروتشان نه این امور مادی بی ارزش که فی نفسه خیر و شری به کسی نمی رساند بلکه ثروت آنها خداشناسی ، بصیرت و فهم درست از زندگی و اعمال قانون قناعت در زندگیشان است .
انسان هر چه قدر به دنیا حریص تر باشد ، به مانند کسی که آب شور خورده است تشنه تر ، فقیر تر ، محتاج تر و نیازمند تر است !
این افراد اینگونه نیستند ، آنها به حده اقل های مادی در دنیا بسنده می کنند و همه فکرو تلاششان در راه استعدادی که خداوند به آن ها داده است و کسب رضایت الهی صرف می شود ! برای خداوند زندگی می کنند و تنها از او انتظار دارند و چشم طمع به زندگی مادی هیچ انسانی ندارند ، چون می دانند هر موهبت و هر سلب نعمتی ، برای همه مردم مایه امتحان و رشد روحانی افراد در دنیاست .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi