در اين مقاله، انديشههاي دکتر موسي غنينژاد از منظرهاي متفاوتي مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است که مهمترين آنها عبارتند از: 1. وامداري انديشه از نگرشهاي نوليبرال غربي همچون «هايک» و تقليدي بودن نظريات؛ 2. شمول انتقادهاي ايشان به جريان روشنفکري نسبت به ديدگاههاي خود ايشان؛ 3. نگاه ليبرالي به سنتهاي ديني ايران اسلامي و در نتيجه انحرافي و غيرواقعي بودن آن؛ 4. بيتوجهي به لزوم نظريهپردازي بر مبناي توسعه بومي.