☘چند شب قبل توفیق یافتم به دیدار استاد ارجمند آقای که حقا از مفاخر بزرگ کشور ما هستند شرفیاب شوم. دیداری شیرین و بی‌تکلف، پر از بیان خاطرات دلنشین و ارزشمند. 📚در کتاب شرح حالی از این استاد عزیز نوشته‌ام و این خود بهانه‌ای بود تا جهت تقدیم یک جلد از این کتاب، به دیدارشان بروم و ساعتی در محضرشان تلمذ کنم. محبت کردند و پس از رؤیت «فیضیه تهران» بسیار تحسین فرمودند که: «مشخص است بسیار زحمت کشیده‌اید؛ اگر به این شخصیت‌ها پرداخته نشود و در کتابی این‌چنین شرح حالشان ذکر نگردد، در تاریخ گم می‌شوند!» من اسامی شخصیت‌های هم‌دوره ایشان را می‌بردم و استاد هم بی‌دریغ نکته‌ای از آنها بیان می‌فرمودند. 🔹بگذارید یکی از خاطرات شیرینی که بیان داشتند تقدیمتان کنم: فرمودند: «من با توصیه‌نامه جذب آموزش و پرورش شدم. آن موقع هنوز لباس طلبگی بر تن داشتم. مدرسه‌ای در برای آموزش متوسطه بود که جهت تدریس به آنجا رفتم. اتفاقاً و (که آن موقع ایشان هم در لباس روحانیت بودند) و دوستان طلبه دیگری هم در آن مدرسه تدریس می‌کردند. یک روز یکی از دانش‌آموزان به مزاح گفت: یک دفعه اسم اینجا را عوض کنید و بذارید ! برای آن نوجوان عجیب بود که چند عمامه به سر، آن هم در آن دوران حکومت پهلوی در مدرسه متوسطه تدریس می‌کنند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran