چنین که غرق در آیینهای به خودبینی
مرا که مات نگاه توام، نمیبینی!
اگر چه لحظهای از غم جدا نبوده دلم
پر است چهرهام از خندههای تزئینی
بگو تو را چه بنامم که جمع اضدادی
شراب تلخی و مثل گلاب شیرینی
عذاب میدهی اما نمیتوانم آه
دعا کنم که به خاک سیاه بنشینی
گداخت جان من اما عجب گداختنی
شکست بغض من اما چه بغض سنگینی
حقیقت همهی شعرها تبسم توست
چه عاشقانهی نابی، عجب مضامینی...
☀نفیسهسادات موسوی
#شعر_ناب
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@tarino