محبوب من ! از اینجا که ما هستیم تا آن بیابان بی‌آب و آبادی .. می‌رسد صدای العطشِ قلب‌های غریبِ دست و پا زده در آه ..؟! به چشم می‌آید تلذیِ انتظار ناامیدشده‌یِ .. قلب‌های تشنه .. اینجا آب نیست محبوب من هرچه هست سرابِ ندیدنِ توست .. یک‌بار ناامیدیِ ندیدنِ روی ماه .. برای یک تاریخ بس است آبِ‌روی ما ... آبِ‌روی تاریخ رفته .. آبِ‌روداری کن ... برگرد ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•