برادرم همسایه دیوار به دیوار ماست دخترمم هم با دخترش صمیمی هستن اون روز دم ظهر بود دخترم گوشیشو برداشت گفت میریم خونه داییم و رفت بعد رفتنش من یادم افتاد که دختر داییش با مادرش به روستا رفته اند و برادرم خونه تنهاست حدود نیم ساعت بعد در حالی که رنگش بشدت پریده برگشت بعد اون روز دیگه آدم سابق نشد یه روز اتفاقی گوشیشو چک میکردم تو سطل آشغال گوشیش فیلمی که با لرزش دست و مخفیانه گرفته شده بود رو دیدم زبونم از ترس لال شد برادرم ...
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c