روزی حضرت نوح (علیهالسّلام)
به سگی برخورد کرد.
بر زبان نوح گذشت که این سگ
چه زشت است و چه صورت
ناخوشی دارد.
در این هنگام از سوی خداوند،
عتاب آمد که:
ای نوح! بر آفریده ما عیب میگیری.
نوح از این عتاب، گریه کرد و روزگار
درازی بر خود نوحه میکرد تا نام
وی را نوح نهادند.
وحی آمد: ای نوح! چقدر ناله میکنی!
نوح با عمر درازی که داشت یک بار
کلمهای گفت که مورد رضایت خداوند
نبود و آن همه گریست.
پس خود را بنگر، که با این همه
لغزشها و مصیبتهای بیشمار
چه باید کرد
📙داستانهای کشف الاسرار، ص 305
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•