قسمت
#بیستم : فدائیان اسلام
ســيد بلند قامتي که سر بني صدر داد ميزد را ميشناختم. در کردستان اورا
ديده بودم. دلاور مرد شجاعي به نام سيد مجتبي هاشمي سيد، قبل ازانقلاب از
افسران تکاور بود. دوره هاي نظامي را به خوبي سپري کرده ودرهمان سالها از
ارتش جدا شده بود.
ورزشکاربود. باستاني کار و کشتي گير روحيه پهلواني داشت. انساني متواضع
وبســيار خوش برخوردبود. درمسائل ديني انساني کامل بود. مي گفتند: وضع
مالي خوبي دارد. چند دهنه مغازه در خيابان وحدت اسلامي(شاهپور) داشت.
٭٭٭
نبرد خرمشــهربه روزهاي پاياني خودرسيده بود. اولين روزهاي آبان بود که
نيروهاي دشــمن پله اي رود کارون را گرفتند. ازمســير شــمال هم شهر را به
طور کامل محاصره شــد. بقيه نيروهاي باقيمانده با قايق وياهروســيله ديگر از
رودخانه رد شدند و به سمت آبادان رفتند.
با شــاهرخ و ديگر رفقا به سمت آبادان رفتيم. مقر نيروهاي ارتش ما را قبول
نکرد. ســپاه هم نيروهاي خود را در دوهتل آبادان مســتقر کــرده بود. نيروي
دريائي و ژاندارمري هم براي خودشان مقرمخصوص داشتند.
نيروهاي ستون پنجم ومنافقين درهمه جا پراکنده بودند. در گوشه اي از شهر
و در نزديکي فرودگاه، هتل کاروانســرا قرارداشت. نيروهاي سيد مجتبي آنجا
بودند. يکي از بچه هاي سپاه گفت: شماهم به آنجابرويد،سيد شما را ردنميکند.
وقتي به هتل کاروانسرا رسيديم، سيد مجتبي مانند يک پدر دلسوز به استقبال
ما آمد. تک تک مارادرآغوش گرفت وبوسيد. شيوه هاي مديريت سيد را در
کمتر فرماندهي ديده بودم. خيلي از نيروها او را به نام" آقا" صدا مي کردند
وارد شديم ودر سالن هتل نشســتيم. سيد گفت: اينجا محل تشکيل گروهي
ازمدافعين به نام فدائيان اســلام است. درهاي گروه فدائيان اسلام به روي همه
کساني که به خاطر خدا و حفظ اسلام به اينجا آمده اند باز است.
٭٭٭
ســيد در مورد نحوه نبرد با دشــمن، نظرات خاصي داشــت. البتــه برخي از
فرماندهان نظر اورا قبول نميکردند، ســيد با توجه به دوره هاي آموزشــي که
قبل از انقلاب طي کرده بود ميگفت:
دشمن با پيشرفته ترين سلاح ونيروي کافي به صورت منظم به ما حمله کرده.
ما نميتوانيم ونبايد به صورت منظم بادشمن درگير شويم. بلکه بايد به صورت
چريکــي عملياتهائي را انجام دهيم تا قدرت اين ارتش منظم ازبين برود. اودر
عمل ثابت کرد که اين روش بهترين نوع مبارزه در سال اول جنگ است.
ســيد با فعاليت هائي که در طي يكســال حضور در منطقه آبادان داشــت، مانع
از ســقوط شهر شــد. مديريت ســيد برمنطقه به قدري قوي بود که بسياري از
فرماندهان عدم سقوط آبادان را مديون فعاليتهاي گروه فدائيان اسلام ميدانند.
٭٭٭
سيد مصداق واقعي حديثي بود که مي فرمايد: مردم را به غير از زبان به سوي
خــدا دعوت کنيد. برخورد اوبا نيروها خصوصاً تازه واردها به قدري با محبت
و دلسوزانه بود که همه با اولين برخورد عاشقش مي شدند.
دربعد شــخصي نيز ســيد به مصداق يک شــيعه واقعي بود، انســاني کامل،
مديري شجاع ورزمنده اي توانا. به ياد ندارم که هيچگاه نماز شب اوترک شده
باشــد. ديگران راهم به بيداري در ســحرونماز شب توصيه مي کرد او خوب
ميدانســت كه پيامبراعظم فرموده اند: برشــما بادبه نمازشــب حتي اگريك
ركعت باشد. زيرا انسان را از گناه بازمي داردو خشم پروردگار را خاموش مي
كند و سوزش آتش را در قيامت دفع مي نمايد.
ســيد خودرا شــاگرد مکتب امام خميني (ره) مي دانســت. اوپس از آزادي
ميدان تيرآبادان از تصرف دشمن، نام آن را به ميدان ولايت فقيه تغييرداد. هر
چند برخي از فرماندهان نظامي با اينکار مخالف بودند.
همزمان با ســيد مجتبي هاشــمي که درآبــادان جنگهاي نامنظــم رارهبري
ميکرد. شــهيد چمران در کل خوزستان، شهيد وصالي در سرپل ذهاب، گروه
شهيد اندرزگو در گيلان غرب ودر بسياري از جبهه ها اين نحوه نبرد گسترش
پيدا کرد و تا قبل از فتح خرمشهرادامه داشت.
ویژه مسابقه👇👇👇
@asabeghoon_shahadat