یکی ازکتاب‌های که تازه چاپ شده بود، سیدی آن رامطالعه می کند وپس از مطالعه اشگال می گیرد وبه آقا فحش وناسزا می گوید. به آقا خبر می دهند، ایشان با سعه صدری که داشتند هنگامی که آن سید را می بیند به او می گوید:اگر شرعا اجازه داشتم دست شمارا می بوسیدم وسپس اضافه می کنند شنیده ام مرا ناسزا گفته ای، این عمل شما از دو حال خارج نیست: یا بحق است پس مرا بیدار کرده ای واگاه به اشتباهم نمو ده ای. یا نا بحق است پس بهانه ای دست من داده ای که وقتی فردای قیامت دست مرا گرفتند وخواستند به سوی جهنم ببرند به همین بهانه جدت مرا یاری کند.✨ خاطراتی از آیینه اخلاق ص40 👇👇👇 @Tarkgonahan