#شیطان_شناسی
لعنت شیطان به خود12
هنگامی که شیطان در اثر عبادت و بندگی به آسمان هفتم راه پیدا کرد در کنار عرش الهی منبری میگذاشتند و عَلَمِ نور نصب می کردند.
آن ملعون بالای منبر میرفت و ملائکه را اندرز می داد چون به این مقام و مرتبه رسید پیش خود گفت:
اگر روزی این امر تبلیغ به دیگری واگذار شود من از او اطاعت نمیکنم، چون خود را در عِلم و عمل یگانه دهر و از همه بالاتر میدانست .
روزی ملائکه دیدند که در لوح نوشته شده است به زودی یکی از مقربان درگاه خدا به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد.
ملائکه از شیطان خواهش کردند که دعا کند که خود و هیچ کدام از ایشان را به این بلا مبتلا نکند.
شیطان در جواب ایشان گفت:
این قضیه به من و شما مربوط نیست من سالهاست بر این معنی اطلاع یافتهام.
باز ملائکه ضجه زدند و الحاح کردند که او درباره خوشبختی و ثابت قدم ماندن در ایمان آنان دعا کند.
شیطان دعا کرد و گفت: خدایا ایشان را ایمن گردان ولی از غروری که داشت خودش را فراموش کرد و درباره سعادت و خودش دعا نکرد
روزی شیطان دید بر در بهشت نوشته است:
نزد ما بنده ایست که او را به انواع برخورداری ها گرامیداشتیم اگر او را به کاری واداریم سرپیچی می کند که به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.
خود شیطان هزار سال او را لعن میکرد و نمی دانست که خود را لعن می کند .
در آن مدت هر جا سجده ای می کرد و سر بر می داشت در آنجا نوشته شده بود لعنت خدا بر ابلیس.
چون اسمش عزازیل بود نمیدانست که خودش است. روزی دید در لوح نوشته شده است:
اعوذ بالله من شیطان رجیم
پرسید خدایا این ملعون رانده شده چه کسی است:
خداوند فرمود: بنده ایست که او را به انواع نعمت های خود مخصوص کردم ولی او مرا نافرمانی خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد .
شیطان عرض کرد:
خدایا آن ملعون را به من معرفی کن تا هرچه زودتر هلاکش گردانم.
خداوند متعال فرمود:
لازم به معرفی نیست زود است که او را بشناسی او هنوز تمرد و سرپیچی از دستورات مرا نکرده است تا مستوجب مجازات باشد.
هنگامی که او مامور شد به آدم سجده کند قبول نکرد و به خاطر حب به ریاست رانده درگاه الهی شد و گفت:
خدایا مرا از سجده بر آدم معاف دار تا تو را چنتن عبادتی می کنم که کسی تاکنون عبادت نکرده است.
خطاب شد: ای شیطان آنچه را به تو امر می کنم باید انجام دهی و من جز آن نمی خواهم و بدین جهت او را از بهشت بیرون کرد .
ادامه دارد..........
👇👇👇
@Tarkgonahan