🎤👈 حجة الاسلام عباس محقق کاشانی
🔶 در طول سال، صبح های پنج شنبه در بیت آیت الله گلپایگانی رحمة الله علیه مجلس توسّلی بود. یک هفته در غوغای پر آشوب انقلاب و جنگ تحمیلی، به علّت نابسامانی اوضاع، روضه تعطیل شد.
🔶 روز بعد خود من در عالم رؤیا دیدم از کوچه ی منزل آقای گلپایگانی عبور می کردم، دیدم جلوی درب بیرونی بر خلاف معمول پرده ای آویزان کرده اند و خادم مخصوص آقا (سیّد محمد بطحایی) جلوی درب ایستاده.
🔶 جلو رفتم و سلام کرد. پرسیدم: چه خبر است؟ گفت: دیروز روضه ی آقا تعطیل بود، ظاهراً حضرت فاطمه سلام الله علیها با برخی از مهمان های عالی رتبه برای روضه تشریف آوردند، اما چون روضه تعطیل بود، برگشتند و برای آقا گله فرستاده اند که من با میهمان های آمدم خبری نبود. من از میهمان هایم خجالت کشیدم، چرا روضه باید تعطیل شود؟
🔶 آقا خیلی ناراحت شدند و دستور دادند امروز روز جمعه مجلس دائر شود و از حضرت دعوت کنیم تشریف بیاورند تا جبران کنیم. من اینجا ایستاده ام و بیرونی مملوّ از خانم ها هستند. منتظرم تا حضرت تشریف بیاورند و ایشان را به جایگاه راهنمایی کنم.
🔶 از خواب بیدار شدم و خوابم را برای آقا تعریف کردم. ایشان خیلی گریه کردند و گفتند: دیگر به هیچ عنوان نباید این روضه تعطیل شود. معلوم می شود به این روضه ی ما نظر دارند و از زیر و بم آن مطّلع هستند. هم اکنون نیز آن مجلس تشکیل می شود.
📚 بر منبر خاطره، ص ۱۸٠
❌ نشر با ذکر منبع👈
https://eitaa.com/tavasolitabrizi