😇😎دروغ بزرگ😎😇 میگویند: روزی هارون رشید تصمیم میگیرد تا در بین مردم شهر خود مسابقه ای به نام 👈🏻هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید دخترم را به او خواهم داد👉🏻 روز اول چند نفر پیش او می آیند وهرکس دروغی میگوید : یکی میگوید : (من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام ) میگوید این راسته، دروغ نیست، نفر دیگر میگوید :(من در یک جاده ایی که راهزن داشت همه راهزنان را کشتم هارون رشید گفت همه راست است😳 روز پنجم به پادشاه خبر آوردند وگفتند بهلول میگوید: بزرگترین دروغ را برای پادشاه اورده ام اما دروغم نمی توانداز در ورودی شهر داخل شود باید هارون به بیرون شهر بیاید😳 هارون گفت باشد قبول است وقتی هارون به بیرون شهر رسیدند بهلول گفت این سبد بزرگ دروغ من است 😳 هارون گفت، خوب، دروغت را برایمان بگو : بهلول گفت : پدر شما در زمانی که این قصر را میساخت از پدر من ۱۰/۰۰۰ سکه طلا گرفت و گفت بعدا پسرت از پسرم سکه ها را بگیرید هارون گفت این دروغ است،😳 بهلول گفت، خوب، پس باید دخترت را به من بدهی. هارون مکثی کرد و گفت، نه این سخن راست است، بهلول گفت پس باید بدهی پدرت، و سکه های من را بدهی😅😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 https://eitaa.com/tazohoorhazrat