❇️ببینید تب چند مدل هست یکی تب اطفال که معمولا از درهم خوری و رطوبت مازاد ایجاد میشه و معمولا با سرماخوردگی هست اگر تب خیلی شدید باشه دما بره بالای ۴۰ ورم کبد و غلبه صفرا پشت ماجراست اصلا کلمه عفونت رو بزارید کنار باهاش کار نکنید همدن صفرا بلغم حبس ادرار اینا میشه عفونت ها یک مدل تب ها تب های شدید سوزان هست که فرد در محیط خنک که می ره حالش خوب میشه خیلی داغ هستند با خوردن گرمی ها بدنشون زخم میشه یک مدل دیگه که من دیدم تب مالت هست که همون سودای گرم هست و درمانش یکسان البته باید دقت بشه ما می گیم فلان چیز معادل فلان هست تو طب شیمیایی معمولا این طور هست همیشه این جور نیست مثلا پلی کیستیک سودا در رحم هست ولی گاهی بیمار میاد انقدر گرمی خورده که سو مزاج حار داره دیگه نمیشه دارو ضد سودا داد تا این جا مفهوم شد ؟ 🧕بله ❇️خوب تب نوع گرم و تبی که از حرارت عفونت هست به نظر من فرقش اینه در هوای سرد فردی که تبش از صفرا هست کیف می کنه ولی کسی که از عفونت بلغم بدنش گرم شده و تب داره با هوای سرد بدتر میشه دیدید سرما خوردی داغ کردی باد سرد می خوره بدتر میشی ؟ اینا عفونت اخلاط سرد و امتلا هستند تب از گرمی نیست مثلا بچه یک تنگ اب وسط غذا می خوره تمام معده شده رطوبت و امتلا حالا همونا گندیدن حرارت تولید شده و تب حالا این حرارت چه طور تو کل بدن پخش میشه ؟ این حرارت از عضو بیمار که معمولا کبد و معده هست به قلب می رسه و از قلب به کل بدن می رسه قبول؟ خوب پس قلب و حفظ اون خیلی بحث مهمیه اگر یک بیمار ضعف شدید داشته باشه ما اول قلب رو تقویت می کنیم تا اون زنده بمونه و بشه بیمار رو نگه داشت اگر قلب بره دیگه همه چی رفته قلب شاه بدن هست جالبه بدونید تو مسمومیت ها حکما قلب رو تقویت می کردند تا سم بهش نرسه یا از موادی استفاده می کرندند که سم از قلب دور بشه مثل مرمکی مصطکی جنطیانا اصل رومی انغوزه من وقتی قران خوندن کم هست حتما سوره یاسین می خونم اگر گفتید چرا؟ 👮‍♂قلب قران ❇️بله قلب قرآن سوره یاسین هست یک جورایی حفظ جان قرانی می کنم زنده بمانم و از کم قراعتی روح معنوی نمیره جالبه تو عذاب های خدا هم این قائده هست یک سری ایت الله شاه ابادی جایی بوند افسر شاه به ایشون جسارت کردند بعد شیخ چیزی نگفت و رفت و فردا اومد دید افسر شاهنشاهی مرده گفتند چی شده گفت بعد از شما و جسارتی که کرد زبانش درد گرفت بعدش سینه اش دردناک شد بعد قلب درد گرفت و سقط شد ایت الله شاه آبادی گفتند کاش دیروز یک جوابی به ایشان می دادم کار به خدا نمی رسید و خدا نمی زدش دقت کردید درد اخر به قلبش رسید و مرد ✍ازسری مباحثات استادمهدی کریمی وشاگردان