🌹
#طیب حاج رضایی؛ از تولد گرفتن برای 🤴بچه فرح تا اعدام به جرم احترام به بچههای
#حضرت_زهراسلام الله علیها
🔹 چند 🕑ساعت بعد از ⛓دستگیری ما،
#طیب حاج رضایی رو کت بسته آوردند و تو بند ما انداختند. از بزن بهادرها و لاتهای تهران بود و طرفدار 👑
#شاه؛ جوری که وقتی
#فرح پهلوی 🤴پسر اولش،
#رضا_پهلوی را به دنیا آورد، طیب کوچه و محل را 💡💡چراغونی کرد. رو همین حساب، تا طیب را دیدم، محلش نگذاشتم و پشتم را طرفش کردم.😒
🔹 میدونستم
#ساواک از علاقه طیب به آقای
#خمینی سوءاستفاده میکند. در حالی که همیشه شنیده بودیم او طرفدار و فدایی شاهه، یهو ورق برگشت و طیب شد ضد👑 شاه. سران مملکت جلسه گذاشتند که با طیب زد و بند کنند و وادارش کنند که بگه
#خمینی به من 💰پول داده تا بارفروشها رو تیر کنم.
🔹 آن روز در ⚖دادگاه، طیب رو به
#سرهنگ_نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتیگری، با بچههای
#حضرت_زهرا سلام الله علیها در نمیافتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمیافتم.
🔹 عاقبت ⚖دادگاه 👑شاه به اسماعیل حاج رضایی،
#طیب_حاج_رضایی، من و حاج علی نوری حکم اعدام داد. نصف شب🌙، مأمور شهربانی👨✈️ آمد و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده.
🔹 اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس
#اعدام، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای
#خمینی منو تحریک کرد؛ اما
#طیب که تو سلول دیگه زندانی بود،⛓ بلند گفت🗣: این حرفها رو برای ننهات بزن! یک بار گفتم، باز هم میگم، من با بچه
#حضرت_زهرا در نمیافتم.
🔹 فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی میرفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت🗣: محمد آقا! اگه یک روز
#خمینی رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلیها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم.
🔹 بعد از پیروزی انقلاب، محمد آقا با جمعی از مردان انقلابی خدمت
#امام_خمینی رسیدند و با ایشان 🖼عکس یادگاری انداختند. وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب،
#حر دیگری بود.🌷🌷🌷🌷
📚 کوچه نقاشها، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی، گفت و گو و تدوین راحله صبوری، صفحات ۵۰ تا ۵۲
سالروز اعدام
#شهید طیب حاج رضایی توسط رژیم پهلوی
🌹
#یادشهدا
#هدایت
@ayatollah_haqshenas