🗓سال 1357 همراه مش عبد الحسین برای گرفتن 🗂گواهی نامه رانندگی🚗 به تهران رفته بودیم. هنگام برگشت با 🚞قطار، در کوپه ی ما 👩خانمی بود که سر و وضع مناسبی نداشت و در طول مسیر در مورد مشکلات و اختلافاتی که با 👱همسرش داشت درد و دل می کرد. در تمام مدتی که ان👩 خانم حرف می زد، مش عبد الحسین در راهروی 🚞قطار سر پا ایستاده بود. می گفت: درباره ی چیزی حرف می زنه که به ما مربوط نیست. 🌷🌷 او با تمام خستگی سفر، 🕑🕑ساعت ها سر پا ماند اما راضی نشد صحبت های نامربوط 👩زن نامحرمی را 👂بشنود. 🍃🍃🍃 راوی: احمد مهر افشان، دوست شهید منبع: کتاب جوانمرد قصاب، خاطرات 🌹شهید عبد الحسین کیانی🌹 ص 22 @ayatollah_haqshenas