⚔ مبارزه سنجیده امام هادی(علیه السلام) ⚔
✳️ حضرت را از مدینه به سامره آوردند تا زیر نظر خودشان باشد؛ لیکن دیدند فایده ای ندارد. شما اگر حالات این سه امام(امام جواد،امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام)) را در «مناقب» (مناقب آل ابی طالب(ع) از ابن شهر آشوب) و جاهای دیگر ملاحظه كنید، متوجه میشوید كه در زمان این بزرگواران،
#شبكه_ارتباطاتی_شیعه، بیشتر از زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) بوده است. از اقصی نقاط دنیا، نامه میفرستادند، پول میفرستادند و دستور میگرفتند؛ درحالی كه اینها در
#محدودیت بودند. حضرت امام هادی(علیه السلام) در سامره محبوب مردم شده بود. همه ایشان را احترام می کردند و اهانتی در كار نبود. بعد هم، در وفات آن حضرت و همچنین امام عسکری (علیه السلام)، شهر غوغا شد. اینجا بود كه حكام فهمیدند رازی وجود دارد، آن را باید بشناسند و علاج كنند. آنها به مسئله «قُدسیت» پی بردند.
✳️ متوكل، حضرت را به مجلس شراب كشاند، تا خبر همه جا بپیچد كه، علی بن محمد، میهمان متوكل بود؛ بساط شراب و عیاشی هم در مجلس چیده شده بود! شما ببینید این خبر چه تأثیری بر جا می گذاشت.
حضرت، با دیدِ یک از به قضیه نگاه كرد و مقابل این توطئه ایستاد. حضرت به دربارِ متوكل رفت، و مجلسِ شراب او را به مجلس
#معنویت تبدیل كرد. یعنی با گفتن حقایق و خواندن شعرهای شماتت بار، متوكل را مغلوب كرد؛ به طوری كه در آخرِ حرفهایش، متوكل بلند شد، برای حضرت غالیه(مرکب از مشک و عنبر) آورد و او را با احترام بدرقه كرد. حضرت به او گفت :«تو خیال میکنی اینجا نشسته ای، پنجه مرگ تو را فرا نخواهد گرفت؟ » و همینطور مراتبِ عمل موت را تا كرمهایی كه به جان متوكل خواهد افتاد، بیان فرمود. حضرت، مجلس را به كل متحول كرد و از دربار بیرون رفت. در مبارزه ای كه شروع كننده آن، خلیفه ای تندخو و قدرتمند بود و طرف دیگر، یك جوان بی دفاع، طرفِ به ظاهر ضعیف تر، دست به یک
#جنگ_روانی زد؛
#مبارزه ای كه در آن نیزه و شمشیر كاربُرد ندارد. ما اگر بودیم اصلاً نمیتوانستیم این كار را بكنیم. این امام است كه میتواند موقعیت را بسنجد و طوری سخن بگوید كه خلیفه را خشمگین نكند. ممكن بود حضرت مثلاً بلند شود و همه شیشه های شراب را به زمین بریزد. این، عكس العمل خوبی نبود و نتیجه ای هم از آن گرفته نمی شد، اما حضرت، طوری دیگر عمل كرد. این بُعد قضیه خیلی مهم است.
✳️ باید به این نكته در زندگی ائمه توجه داشته باشید كه این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛
#مبارزه ای كه روحش
#سیاسی بود. زیرا كسی هم كه در مَسند حكومت نشسته بود، مدعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه میکرد. حتی ، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم میپذیرفت. مثل قضایا یی كه در مورد مأمون شنیده اید كه صریحاً نظر امام را قبول كرد. یعنی اِبایی نداشتند كه گاهی نظر فقهی را هم قبول كنند. چیزی كه موجب میشد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود كه اهل بیت، خودشان را «امام» میدانستند. میگفتند:«ما امامیم» اصلاً بزرگ ترین مبارزه علیه حكام همین بود. چون كسی كه حاكم شده بود و خود را امام و پیشوا میدانست، میدید شواهد و قرائنی كه در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حكومت، خطرناك میشمرد؛ چون مدعی است. حكام، با این روحِ مبارزه میجنگیدند و ائمه(علیهم السلام) هم مثلِ كوه ایستاده بودند.
📚کتاب «انسان 250 ساله»/نشر صهبا
#شبکه_ارتباطی_شیعیان
#محدودیت
#جنگ_روانی
#مبارزه_سنجیده
#سیره_ائمه
#مبارزه
#الگوی_سیاسی
#تاریخ_ائمه
#شهادت #امام_هادی علیه السلام
@ayatollah_haqshenas