♨️خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای!😳 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا،پیرمرد سید لاغراندامی بود که تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم». کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو». خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟»ادامه این خاطره بسیار شنیدنی👇 https://eitaa.com/joinchat/3685810185C3056bdf725