💢 فطرت در انسان ✨📖✨إنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (79 - انعام) ⚡️من با ایمان خالص روی به سوی خدایی آوردم که آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین است و من هرگز از مشرکان نیستم. ♦️1) در آیۀ فوق فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ آمده است و واژۀ «خَلَق» را بکار نبرده است، چون مراد از فطرت در آسمان‌ها و زمین، عمل کردن این دو، براساس فطرت یکتاپرستی‌شان است و ما زمانی می‌توانیم از خلقت‌مان که خوردن و خوابیدن و ضعیف بودن و عجله کردن در رسیدن به دنیاست به سوی فطرت‌مان که خداپرستی است حرکت کنیم که صورت خود را کامل به سوی خدا کنیم و همه چیز را در خدا ببینیم. در قرآن خَلَق الْإِنْسانَ آمده و فَطَرَ الْإِنْسانَ نیامده است، چون اگر «فَطَرَ الْإِنْسانَ» ذکر می‌شد انسان نیز بدون هیچ تلاشی از خود مانند آسمان و زمین بر مبنای فطرت و نرم‌افزار درونی خود عمل می‌کرد و قهرا و قطعا خداپرستی پیش می‌گرفت که اگر چنین می‌شد سنت حق‌تعالی بر انسان که منوط به هدایت و خداپرستی او با مجاهدت با نفس‌اش قرار گرفته است از ارادۀ حق‌تعالی خارج می‌شد و مانند زمین خود به‌ خود شکوفا می‌گشت. ♦️2) فطرت خداجویی در انسان بالقوه و غیرفعال است و مانند هستۀ خرما در بالفعل قرار ندارد، انسان باید آن را از بالقوه به بالفعل برساند. ✨📖✨ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ (152 - بقره) ⚡️مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم. ✨📖✨ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ (19 - حشر) ⚡️و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد. ❄️یعنی برگشتن به فطرت خداجویی منوط به برگشتن انسان به شناخت و یاد توحید است و وقتی کسی فطرت خود را فراموش کرد با حیوان در خوردن و خوابیدن و شهوت مشترک می‌شود و شبیه حیوانات می‌گردد. ✨📖✨لهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ (179 - أعراف) ⚡️آن‌ها دل‌ها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند و) نمى‏فهمند و چشمانى دارند كه با آن نمى‏بينند و گوش‌هايى دارند كه با آن نمى‏شنوند، آن‌ها همچون چهارپايانند. 🍂حق‌تعالی می‌فرماید: ✨📖✨ خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ (37 - انبیاء) ⚡️آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است. 💥اگر به جای خَلَق از فَطَرَ استفاده می‌کرد عجول بودن صفت فطری و شکوفایی انسان می‌شد و تعجیل از صفت مذموم به صفت ممدوح تبدیل می‌شد. در خلقت انسان قرار دادن تعجیل هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی!!! اگر انسان در کار نیک عجله کند براساس فطرت خود عمل کرده و اگر در کسب دنیا و طمع عجله کند براساس خلقت خود عمل کرده‌ است. (و هرگز نمی‌تواند بر اساس فطرت خود در این امر عجله نکند مگر این‌که پا روی عجله خَلقی خود بگذارد یعنی خوردن و خوابیدن و رسیدن به هوای نفس که هوای خلقت اوست را پشت پا زند) 🍃در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ✨📖✨ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا (28 - نساء) ⚡️و انسان ضعيف آفريده شده است. 🔥یعنی انسان در برابر وسوسه‌های هوای نفس خویش ضعیف خلق شده است و برای قوی شدن در برابر آن وسوسه‌ها باید به فطرت خود برگردد و عمل کند و از خورد و خوراک و شهوت بسیار خودداری کرده و روزه بگیرد و خود را کنترل کند، وقتی خوردن و خوابیدن و شهوت در انسان که خصلت اوست ضعیف شد، فطرت انسان قوی می‌شود. ♦️3) فَطَرَ به معنای شکافتن است و شکافتن خود برای رشد سخت است. در هستۀ خرما این شکافتن مطلق به ارادۀ خدا بستگی دارد و نیازی به خرما برای تلاش برای این شکافتن تعریف نشده است. ✨📖✨ إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ (95 - انعام) ⚡️خداست که (در جوف زمین) دانه و هسته را می‌شکافد. 🌿شکافتن هسته و حرکت آن به سمت نور از ظلمت خاک از صفر تا صد به ارادۀ خدا بستگی دارد، ولی حق‌تعالی در مورد انسان و شکافتن او و حرکتش از ظلمت به نور را بخشی از ارادۀ خویش به انسان واگذار کرده است و این ارادۀ اولیه را برای شکافتن بر انسان داده است. 🆔 @telaavat