🔰يازهرا(س)🔰
خيلي سخت بود. حساب و كتاب خيلي دقيق ادامه داشت. ثانيه به ثانيه را حساب مي كردند. زمان هايي كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلي بادقت بررسي مي كردند كه به بي تالمال خسارت زده ام يا نه!؟ خدا را شكر اين مراحل به خوبي گذشت. زمان هايي را كه در مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از عمرت را اينگونه گذراندي كه جزو عمرت محاسبه نمي كنيم. يعني بازخواستي ندارد و مي تواني به راحتي از اين دو سال بگذري. در آنجا برخي دوستان همكارم و حتي برخي آشنايان را مي ديدم، بدن مثالي آن هايي را در آنجا مي ديدم كه هنوز در دنيا بودند! مي توانستم مشكلات روحي و اخلاقي آن ها را ببينم. عجيب بود كه برخي از دوستان همكارم را ديدم كه به عنوان شهيد راهي برزخ مي شدند و بدون حساب و بررسي اعمال به سوي بهشت برزخي مي رفتند! چهره خيلي از آن ها را به خاطر سپردم. جواني كه پشت ميز بود گفت: براي بسياري از همكاران و دوستانت، شهادت را نوشته اند، به شرطي كه خودشان با اعمال اشتباه، توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم: چكار مي توانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم.
62 / سه دقيقه در قيامت
شرایط کپی⬇️
https://eitaa.com/telavat_bartar/8124