🔸مانیفست توحش در فقه داعش محمدرضا عشوری مقدم - پژوهشگر جریان‌های اسلامی گروه داعش یا «دولت اسلامی» به عنوان گروهی منشعب از جریان «سَلَفی جهادی» در پیشبرد اهداف خود بر پایه های فکری و ایدئولوژیک استوار بوده است. بر این اساس از دو کتاب به عنوان مراجع راهبردی و فقهی این گروه یاد می شود. «ادارة التوحش» کتابی است از «ابوبکر ناجی» که به نوعی «مانیفست راهبردی» داعش به حساب می آید. هرچند این کتاب راهبردهای پیش روی جریان سلفی جهادی را به منظور تشکیل دولت خلافت تبیین کرده با این حال واقعیت آن است که این مانیفستِ «توحش» پشتوانه ای «فقهی» نیز دارد. به عنوان مهمترین مرجع فقهی در این‌‌‌‌باره باید از کتاب «مسائل من فقه الجهاد» یا «فقه الدماء» اثر «ابوعبدالله المهاجر المصری» اشاره کرد. ابوعبدالله مهاجر که از جایگاه مهم و قابل احترامی در میان جریان های مختلف سلفی جهادی برخوردار است روابط بسیار نزدیکی با زرقاوی داشت و حتی گفته می شود که استاد وی نیز بوده است. بسیاری از آموزه های ابوعبدالله مهاجر را باید در کتاب «فقه الدماء» یافت که در 20 مسئله و 600 صفحه به صورتی تفصیلی مسائل مرتبط به «جهاد» را با تمرکز بر فقه حنبلی و به ویژه فتاوی ابن تیمیه و ابن قیم و آموزه های مکتب «سلفی وهابی» تبیین می کند. بخش قابل توجه و متمایز کتاب «مهاجر» این است که وی ده ها صفحه از کتاب خود را به احکام جنگ با شیعیان به مثابه «کفار رافضی» اختصاص داده است. وی در این باره بر قتل شیعیان تاکید دارد و می گوید: "شیعیان از تمامی دشمنان برای امت اسلام خطرناک تر هستند. عالمان به خوبی می دانند که رافضیان همواره به دشمنان دین گرایش داشته اند." مهاجر در این باره به نقلی از ابن تیمیه استناد می کند که می گوید: "هیچ یهودی و نصرانی و مشرکی با مسلمانی نمی جنگد مگر آنکه یک رافضی با آنها همراه شده باشد." به نظر می رسد چنین تصوری از شیعه بیش از هر چیز ناشی از اتفاقات تاریخی دوره ابن تیمیه و حملات مغول به خلافت عباسی است که به دوره معاصر تسری یافته است. بخش دیگری از این کتاب به موضوع تمییز بین «نظامیان» و «غیرنظامیان» اختصاص دارد. نویسنده کتاب اساساً هرگونه تمییز و تفکیک بین نظامی و غیرنظامی را باطل می داند و همه مردم را به یک چشم می بیند چرا که معتقد است اسلام تفاوتی بین نظامی و شهروند عادی قائل نیست و تنها تفکیک معتبر در اسلام تفکیک مسلمان و کافر است. از این رو می گوید: "کشتن تمامی اقشار کفار حتی زنان و کودکان و سالخوردگان جایز است". نویسنده در مسئله هشتم به مباحثی درباره سلاح می پردازد و اینکه در جنگ با کافر جایز است از هر سلاحی استفاده شود حتی اگر با آن سلاح بی‌گناهان بسیار و مسلمانان نیز کشته شوند. مسله نهم کتاب به جواز سوزاندن و به آتش کشیدن و تخریب شهرهای دشمن اختصاص دارد. با این حال وی در این فقره با مخالفت آراء فقیهانی چون اوزاعی و لیث بن سعد مواجه است که در مخالفت خود به پیام خلیفه اول به سپاهیان اسلام استناد می کنند که سپاهیان را از به آتش کشیدن شهرها بر حذر داشته است. نگارنده در مسئله دوازده در بابی مفصل با عنوان «مشروعیة قطع رؤوس الکفار المحاربین» مدعی می شود که تأویل آیات قرآن این است که بریدن سر کافر و مشرک جایز است. به گفته وی از برخی روایات نقل شده منابع اهل سنت مشروعيت «جزّ الرقاب و قطع الأطراف» برداشت می شود و "در این باره میان علما اجماع وجود دارد." این مسئله از چنان اهمیتی برای «ابوعبدالله مهاجر» برخوردار است که حتی بخشی از کتاب را به بحث جوار انتقال سرها از شهری به شهر دیگر اختصاص داده است. مهاجر به بحث «مثله کردن اجساد» نیز می پردازد و مدعی است که این کار نه تنها جایز بلکه مستحب نیز هست. مسائل مختلف مربوط به «عملیات انتحاری»، «ربایش» و «ترور» و تاکتیک های مختلف ایجاد ترس و وحشت از دیگر سرفصل های کتاب ابوعبدالله مهاجر است. این کتاب همانگونه که از نامش پیداست تبیین ذبح و کشتار از نظرگاه یک نظرپه پرداز سلفی است و بررسی این کتاب می تواند نگاه جامعی از فقه جریان نوین سلفی جهادی ارائه دهد. این موضوع از آن رو قابل توجه است که بدانیم این مبانی به همراه آموزه های راهبردی ابوبکر ناجی در «ادارة التوحش» توانسته است در اعلان یک «دولت خلافت سلفی» در محدوده جهان اسلام بسیار موثر واقع شود. وستانیوز(فراخط)