10.68M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
دخترش زار زار گریہ مۍڪرد… ازش پرسیدن: چۍمۍخواۍ؟! گفت: مۍخوام صورت پدرمو بوس ڪنم!‌ جیغ و دادِش، دل همہ را ڪباب ڪرده بود. یڪۍ رفت و بہ سرباز روۍ سر تابوت گفت: ‌خب بذارید صورت پدرش رو ببینہ،دخترشہ!چۍ میشہ مگہ؟ سرباز اشڪش جارۍ شد: آخ ڪہ من براش بمیرم،پدرش سر نداره:)!‌