فرازهایی از زندگینامه خودنوشت شهید سردار سلیمانی
بخش چهارم:
نخستین کلمه علیه شاه
«اولین بار که کلمهای برعلیه شاه شنیدم، در سال ۵۳ بود. در سالن غذاخوری با علی یزدانپناه مشغول صحبت بودیم. چهارم آبان ۵۳ بود، روز تولد شاه. من داشتم شعری را در روزنامه که به مناسبت تولد ولیعهد نوشته شدهبود، میخواندم. دیدم او ناراحت شد. گفت: «شما میدونید همه این فسادها زیر سر همین خانوادهاست؟» ناراحت شدم و گفتم: «کدوم فسادها؟» علی از لُختی زنها و مراکز فساد حرف زد. حرفهای او مرا ساکت کرد. آنوقت شاه هنوز در ذهنم ارزشمند بود. این حرف مثل پتکی بود بر افکار من! ... شبی در خانه مشغول صحبت بودیم. بهرام فرجی که پدرش پسردایی پدرم بود، آنجا بود. دیدم بهرام هم حرفهای شبیه علی یزدانپناه میزند؛ اما نه از فساد شاه بلکه از ظلم شاه که مردم را میگیرند، زندانی میکنند و میکُشند ... با صدای بلند گفتم: «غلط میکنه!» با این کلمه، رنگ بهرام مثل گچ سفید شد. با دستپاچگی گفت: «میخواهی بگیرنمون؟» ....»
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
#سردار_سلیمانی #شهید_سلیمانی
📝 متن برخط :
@text_online