😄داستان حاج خانم و پزشک جوان
پزشكی ديشب تعريف میكرد كه :
حاج آقاى مسنى با خانوم جوانش كه خيلى هم زیبا بود آمدن مطب ، معاينه اش كردم ،
ريه حاج آقا مشكل داشت حاج خانم مرتب مى گفت :
حاج آقا بى زحمت به حرفهاى آقاى دكتر توجه كنين تا سالم بشين ،
وقتى که داشتم براش نسخه مینوشتم ديدم حاج خانم خوشگل از پشت سر حاج آقا واسه من بوس میفرسته ...💋
تازه دو تا انگشتشم میذاشت روی لباش طوریکه شوهره نفهمه میفرستاد ..😘
منم كه خجالتی ...😥
نفهمیدم چطوری دوای حاجى رو نوشتم .
وقتى رفتن بيرون !!! حاج خانم برگشت اومد لب میزم وایستاد.
فكر كردم ميخاد قرارى بذاره !!!😳
كه با توپ و تَشر گفت: زورت میومد بِهِش بگی سیگار نکشه، صد دفعه اشاره كردم !
آخه چطوری حالیت کنم دیگه؟
تو چجورى درس خوندى دکتر شدی!؟!؟!؟😂
#داستان
🍃💕🌸🍃💕🌸🍃💕