فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زدم زیر گریه... مثل آدمی که بلندترین کوه و شیب‌دارترین صخره‌ها را پشت سر گذاشته و انگشت‌ها و زانو‌ها و پاهاش زخمی شده و همچنان قوی مانده و به قله رسیده و حالا پایش به سنگ کوچکی گرفته و اشکش درآمده و فریاد می‌زند... عجیب بود اینهمه در سخت‌ترین شرایط دوام آوردن و به ضربه‌ی کوچکی جا زدن و کم آوردن! من خسته بودم و هیچ چیز به اندازه‌ی یک خستگیِ مفرطِ ممتدِ کلافه کننده، آدم را از پا درنمی آورد.