.
برای کودک زخمی فلسطینی که میخواست بخندد، اما درد و غم اجازه نمیداد!
🥀
غنچههای آتشگرفته
از غصۀ تو دل زمین خون شد
افتاد به دامن زمان آتش
از داغ غم تو جان انسان سوخت
افتاد به خرمن جهان آتش
ای چشم تو از جفای گردون، خون
رویت سند جنایت صهیون
ای خم شده قامت تو از اندوه
آه تو زده به آسمان آتش
شد موی تو غرق خون و خاکستر
ابروی تو قبلۀ مصیبتهاست
هر زخم تو لب به خنده وا کرده است
با خنده دگر نزن به جان آتش
تا زخمی یورش خزان شد باغ
پژمرده شدند از عطش گلها
لالایی مادران پر از غم شد
تا ریخت به غزه بیامان آتش
هر غنچه که از ستم به خاک افتاد
گفتیم که صاحبالزمان الغوث!
بشتاب پناه جمله مظلومان
شد روز و شب ستمکشان آتش
✍️
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۰۸/۲۰