نکته اول:
.
آنچه در برخی از کتابهای متأخر - به نقل از مقتل ابومخنف(که البته اصل این کتاب در دسترس نیست) - نقل شده تنها این است که؛ امام حسین(ع) پیش از شهادت به شمر فرمود: «جایزه یزید پیش تو محبوبتر است یا شفاعت جدم رسول خدا(ص)؟»، شمر ملعون گفت: دانگی از جایزه یزید پـیش من از شفاعت تو و جدّت محبوبتر است. اما سخنی از دادن زمین شخصی خودش به شمر چیزی نقل نشده است.
ینابیع المودة لذو القربى، ج 3،ص 83
نکته دوم: .
.
ناگفته نماند بر اساس برخی از نقلها پیشنهاد زمین را امام حسین(ع) به عمر بن سعد داد:
حسین(ع)، به عمر بن سعد، پیام فرستاد: «میخواهم با تو گفتوگو کنم. امشب میان لشکر من و لشکر خودت، همدیگر را ببینیم».
عمر بن سعد، با بیست سوار و حسین(ع) نیز با همین تعداد، بیرون آمدند. هنگامى که یکدیگر را دیدند، حسین(ع) به یارانش فرمان داد و آنان، از او کناره گرفتند و تنها
برادرش عبّاس(ع) و پسرش على اکبر(ع) در کنارش ماندند. ابن سعد نیز به یارانش فرمان داد. آنان هم از او دور شدند و تنها فرزندش حَفْص و غلامش به نام لاحِق، در کنار او ماندند.
حسین(ع) به ابن سعد گفت: «واى بر تو! آیا از خدایى که بازگشتت به سوى او است، پروا نمیکنى؟ اى مرد! آیا با من میجنگى، در حالىکه میدانى من، فرزند چه کسى هستم؟ این قوم را واگذار و با من باش که در این حال، به خدا نزدیکترى».
عمر به حسین(ع) گفت: بیم دارم که خانهام ویران شود!
حسین(ع) فرمود: «من، آنرا برایت میسازم».
عمر گفت: میترسم که مزرعهام را بگیرند.
حسین(ع) فرمود: «من، بهتر از آنرا از مِلکم در حجاز، به تو میدهم».
عمر گفت: من خانوادهاى دارم که بر آنها بیمناکم.
حسین(ع) فرمود: «من، سلامتِ آنها را ضمانت میکنم».
عمر، ساکت ماند و پاسخى نداد و حسین(ع)، از او روى گرداند و بازگشت و فرمود: «تو را چه شده؟! خداوند، تو را هر چه زودتر در بسترت بکُشد و تو را در روز حَشْر و نشرت، نیامرزد! به خدا سوگند، امید دارم که جز اندکى از گندم عراق، نخورى!» این روایت با اندکی تفاوت در تاریخ طبری و الکامل فی التاریخ نیز آمده است. البته ناگفته نماند؛ این پیشنهاد امام حسین(ع)، نوعی اتمام حجت بود و امام تلاش داشت از این فاجعه جلوگیری نمایند و این تدبیر عاقلامه بود تا آخرین لحظه تلاش کنند. در هیچ کدام از جنگ های اهل بیت آغازگر جنگ نبودند اما بدین معنا هم نیست که تسلیم دشمن شوند.
📚الفتوح ج 5، ص 92 – 93،
این عمل سنت پیغمبر اکرم ص علیه بود که برای اصلاح امور تالیف قلوب را دراولویت کارخود قرار میدادند چنانچه در جنگ جنین هم همین کار را کردند چون کفارپذیرفتند جنگ به صلح ختم شد اما این بدترازکفار مومنان مرتد از کفار جنگ حنین هم وحشیانه تر رفتارکردند وحاضربه اصلاح وصلح نشدند ونهایتا مصداق ایه ۵۹ مائده مصداق ختم کار آنها شد .
امام حتی در آخرین لحظات هم به هدایت کوفیان امید داشت. جوانی م به فدایت حسین
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313