اسیر اسرائیلی که آزاد میشود بعد از 50 روز سرحالتر و شادابتر از روز اول اسارت همراه سگ خودش آزاد میشود، در حالی که دشمن به فلسطینیها گرسنگی میدهد. فلسطینیها حتی سگ متعلق به اسیرشان را هم گرسنه نگه نداشتهاند، غذای آن را هم تأمین کردهاند. اینها همه را دارند میبینند و مقایسه میکنند. کدام تفکر صلاحیت اداره جهان را دارد. آن کس که آب به روی مردم میبندد یا محاصره شدهای که از سگ اسیرش هم پذیرایی میکند؟
آن طرف میدان، در نهایت قساوت و اوج بیرحمی نزدیک به 40 هزارتن بمبهای امریکایی را روی سر زن و بچهها میریزد، کشتار جمعی میکند، بیش از 5 هزار کودک را میکشد و در نهایت سنگدلی جشن کودککشی میگیرد، اما این طرف میدان نهایت مروت و جوانمردی مجاهد فلسطین که با مشقت و سختی خیلی زیاد خطوط مستحکم دشمن را شکسته و در 15 مهر ماه به شهرکهای صهیونیستی رسید.
بسیاری از زنان و کودکان ساکن این شهرکها را بدون کوچکترین آزار در خانهشان تا پایان عملیات حبس میکند که در معرکه آسیب نبینند و تا پایان عملیات آنها را رها میکند که مصاحبههای تعدادی از این خانوادهها را در رسانهها دیدید و همه دیدند و دارند انتخاب خودشان را میکنند. هیچوقت هیچ انسانی قساوت و بیرحمی را بر ترحم و جوانمردی ترجیح نمیدهد. بیجهت نیست که در دوماه گذشته قرآن کریم به پرفروشترین کتاب در کشورهای غربی تبدیل شده است.
یک سو جبهه جبن و ترس و بزدلی نیروهای مسلح صهیونیستها را میبینیم که در فراخوان نیروهایشان 55 درصد اصلاً به میدان نیامدند. آنها هم که خیلی شجاع بودند و آمدند بیشتر از 2 هزارنفرشان از غزه فرار کردند.
دو تیپ آنها که وارد غزه شده بودند نافرمانی کردند و بدون اجازه عقبنشینی کردند. در مقابل ارتشی که جرئت رزم با نیروی مقابل خودش را ندارد و اوج شجاعتش این است از راه دور بمب بیاندازد و بچهها را بکشد، رزمنده فلسطینی قرار دارد که با دستهای خالی غزه را گورستان تانکهای فوق پیشرفته دشمن میکند.
رزمندگان فلسطینی 360 تانک و نفربر پیشرفتهای را که پیچیدهترین ابزار دفاعی را دارد و هر موشکی را که به سمت آن شلیک شود منهدم میکند، از فاصله زیر صدمتر و بسیاری از آنها را از مسافت صفر یعنی چسبیده به تانک و با بمب چسبان منهدم میکنند.
آن طرف جبهه نهایت بیقیدی و بیشرافتی و بیاعتنایی به حقوق بشر و اوج شجاعت در تقابل اوج ترس و بزدلی برخلاف همه موازین جنگی و ملاحظات انسانی که حتی جنایتکاران جنگی هم آن را معمولاً مراعات میکنند، رسماً بیمارستانها را بمباران میکند، به بیمارستانها وارد میشود، اکسیژن نوزادان را قطع میکند.
کشتههای دشمن خود را به تانک میبندد، روی زمین میکشد و اعضای بدن شهدا در سردخانه بیمارستانها را قطع میکنند و میدزدند.
در طرف مقابل اوج شرافت و انسانیت مسلمانان مظلومی که این همه شقاوت را میبینند، وقتی اسیر صهیونیست در دستشان آزاد میشود، جلوی خبرنگارها از زندانبانهای خود تشکر میکند و میگوید همه داروهای مرا بدون کم و کاست فراهم کردند و هر روز پزشک میآوردند مرا معاینه میکرد.
همه دارند عملکرد تربیتشدگان مکتب لیبرال دموکراسی غرب را با عملکرد مجاهدان مسلمان مقایسه میکنند؛ کدام یک از این دو تفکر لیاقت اداره جهان را دارد، کدام یک از این دو تفکر به انسانیت احترام میگذارد.
مردم غزه، انبوه جمعیت فقیر، رانده شده از خانه و کاشانه در محاصره و محبوس در زندانی روباز هستند که 17 سال زیر تحریم شدید و در زیر شدیدترین کنترلهای امنیتی زندگی میکنند.
پهپاد دائماً بالای سرشان پرواز میکند و لحظه به لحظه از همه چیز عکس میگیرد، ماهوارههای متعدد از بالای سرشان کنترل میکند، تمام تلفنهای مردم منطقه 100 درصد شنود میشود؛ از چهار طرف این منطقه زیر دید رادار و دوربینهای حرارتی و دیدهبانی قرار دارد.
زیر همین فشارها، این جماعت مؤمن کارخانههای موشکسازی زیرزمین میسازد و دهها هزار موشک و راکت را با وجود همین فشارها تولید میکنند.
طرف مقابل با دستان باز با چپاول اموال دیگران و با کمکهای پایانناپذیر همه مستکبران و حمایت دائمی سازمانهای به اصطلاح بینالمللی بعد از دو ماه کشتار نتوانست به هیچ یک از اهداف خود برسد.
از این بیلیاقتی بالاتر چه چیز است که رژیم صهیونیستی و متحدانش که 90 درصد رسانههای بزرگ جهان را با صدها هزار کارمند و خبرنگار در اختیار دارند در جنگ رسانه هم شکست خوردند. صدای مقاومت با چند کانال تلویزیونی که کل استودیوهای آن در چند اتاق مختصر خلاصه میشود بر خبرگزاریها و رسانههایی که برجهای بزرگ و بزرگترین شبکههای ماهوارهای را دارند، بر دشمن فائق آمد.