📙 برشی از یک کتاب
❗️هیچ صوفیای نیست مگر اینكه شیطانپرست است
📝 {در مباحث پیشین کتاب روشن شد که پس از دوره بت پرستی، ابلیس به همه چیز پرست کردن انسانها روی آورد}
🔹بدیهی است یكی از «همهچیز» شیطان است. چگونه ممكن است كسی «همهچیز پرست» باشد و شیطان را نپرستد. برای نمونه از مقاله دانشمند عزیز جناب آقای سیدمحمود هاشمی (نشریه مكتب وحی شماره۸ ص۱۳۶، ۱۳۷) برایتان میآورم و جای دوری نمیروم:
🔸 جمعی از بزرگان تصوّف برای ابلیس، مقام والا و برجستهای قائل شده و از وی به عنوان پاکبازترین عاشق که سجده بر غیرمعشوق را روا ندانست، پاسبان درگاه حضرت حق، سرور مهجوران [۲]، یگانهی وجود، شحنهی مملکت ملکوت که ۱۲۴هزار نبی زخم او خوردهاند، اسیر مشیت ابتلا [۳] و بزرگ موحّد در توحید تنزیه [۴]، مجروح فراق [۵]، مظهر غیرت [۶] و عاشقی صادق که محک محبّت را پذیرفت و محظوریّت بین طلب و اراده را به جان خرید [۷]، یاد کردهاند.
🔹حسن بصری گوید: «لَوْ أَظهَرَ نوُرَهُ لِلْخَلْقِ لَعَبِدَ إِلَهاً : اگر ابلیس نور خود را به خلق ظاهر کند، به خدایی پرستیده می شود».
🔸منصور حَلاّج نیز میگوید: «در آسمان، عابد و یکتاپرستی چون ابلیس وجود ندارد». [۸]
🔹سنایی غزنوی گوید: «ابلیس میدانست که باید با امر الاهی مخالفت کند؛ زیرا در لوح چنین خوانده بود و از قبل با خدای یکتا چنین قرار گذاشته بود». [۹]
🔸«نقل است که نوری با یکی نشسته بود و هر دو زار میگریستند؛ چون آنکس برفت، نوری رو به یاران کرد و گفت: دانستید آن شخص که بود؟! گفتند: نه، گفت: ابلیس بود؛ حکایت خدمات خود میکرد و افسانه روزگار خود میگفت و از درد فراق مینالید و چنان که دیدید میگریست و من نیز میگریستم». [۱۰]
🔹شیخ احمد غزالی، ابلیس را «سیّد الموحّدین» (= سرور یکتاپرستان) نامیده و در مورد او گفته است: «مَنْ لَم یَتَعَلَّمِ التّوْحیدَ مِنْ إبلیس فهُوَ زِنْدیق : کسی که علم توحید را از شیطان نیاموخت، زندیق و ملحد است». [۱۱]
🔸و ابوالعباس قصّاب که عطّار او را «مقبول الله»، «کامل معرفت» و «عامل مملکت» مینامد، میگوید: «ابلیس کشتهی خداوند است، جوانمردی نبود کشتهی خداوند خویش را سنگ انداختن! اگر در قیامت حساب در دست من کند بیند که چه کنم: همه را در پیش کنم و ابلیس را مقام ساز». [۱۲]
🔹و منصور حَلاّج گفت: «ما صحَّت الفتوۀ الا لأحمد و ابلیس : جوانمردی دو کس را مسلَّم بُوَد: احمد [حضرت محمد (ص)] و ابلیس را. جوانمرد و مرد رسیده، این دو آمدند؛ دیگران خود جز اطفال راه نیامدند»!!
🔸و عینالقُضات گوید: «آن عاشق دیوانه که تو او را ابلیس خوانی در دنیا، خود ندانی که در عالم الاهی او را به چه نام خوانند»! [۱۳]
🔻پینوشتها:
[۱] ویل دورانت ج۱ ص۴۴۷
[۲] عین القضات همدانی، نامهها، به اهتمام عفیف عسیران و احمد منزوی، ج۲، ص۵۸۸
[۳] حسین بن منصور حلاج، الطواسین، به تحقیق: لویی ماسینیون، ص۴۵، ۱۴۵- ۱۴۸
[۴] عطار نیشابوری، تذکرۀ الاولیاء، به اهتمام نیکلسون، ص۵۱ از جنید بغدادی
[۵] کاشانی، عزّالدین محمود، مصباح الهدایۀ و مفتاح الکفایۀ، به اهتمام جلالالدّین همایی، فصل غیرت، ص۴۱۴
[۶] عین القضات همدانی، تمهیدات، ص۲۲۱
[۷] همان
[۸] سفینۀ النجاۀ، ص۲۷۶
[۹] دیوان سنایی (بخش غزلیّات)، ص۷۴۸
[۱۰] تذکرۀ الاولیاء، ص۴۷۰
[۱۱] خیراتیّه، ج۲ ص۱۲۶
[۱۲] تذکرۀ الاولیاء، ص۶۴۳
[۱۳] تمهیدات، ص۲۲۱