از علی آموز ... به خـدا سوگنـد! اگر تمـام شب را بر روي خارهـا بدون خواب به سـر برم و با غل و زنجیر آهنین، مرا به این سو و آن سو بکشـند، بیشتر دوست دارم از اینکه روز قیـامت خـدا و رسولش را در حالی ملاقات کنم که به یک بنده خدا کرده ام و چیزي از اموال کسی را کرده ام. چگونه به کسـی کنم به خاطر بدنی که شتابان به سوي کهنگی و فرسودگی پیش می رود و در زیر خاك، مدت طولانی می ماند؟ 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص 63 📱