خون و آتش غزه را کرده است صحن کربلا
ضجه می بارد در آنجا از زمین و از هوا
در کمین هر علی اصغر نشسته حرمله
تا کند سر از تن طفلان بی بابا جدا
شعب افتاده دو باره در حصار غاصبان
کو؟ کجاست؟ ای مسلمین آن حیدر خیبر گشا
سیل خون جاری شده از پیکر زخمی شهر
مرهم سیمرغ باید تا شود زخمش دوا
عشق سرگردان شده از کوه صبر این دیار
طعم استقلال می آید ز عمق ماجرا
وقت آن است جمله پا در وادی ایمن نهیم
بذر آزادی در آن وادی کند نشو نما
کاخ ظالم می شود از آه مظلومان خراب
خوانده ام صد قصه از قرآن جاوید شما
تا که سحر ساحران امحا کنی بار دگر
ای مسیحا طرح نو انداز اینجا بی عصا
این درفش پاره ،پا برجای مانَد سال ها
تا که نظم تازه ، خاور را کند از غم رها
میزبان عاشقانش می شود یک جمعه قدس
می رسد از کعبه ی مقصود ناگه این صدا
مهدیم میقات قدس و ظهر روز جمعه است
تا نماز جمعه معهود را آریم به جا
روز قدس آمد کفن بر قامت دنیا کشیم
تا که طوفان ها کند ترفتد صهیون را فنا
می کند طوفانِ الاحرار فردا جمعه را
جمعه ی میقات دریاب ای برادر جمعه را
در میان صحنه های با شکوه صحن قدس
سر دهیم این نغمه ی جان بخش القدس لنا
وعده ما فردا روز جهانی قدس
#نیره جهانشاهی