پس از مهيا شدن مقدمات انجام عمليات والفجر 5 ايشان با مسئوليت رئيس ستاد لشكر الزهرا (س) انجام وظيفه نمود.
در سال 1363 پس از عمليات والفجر 5 با نظر سنجي انجام گرفته توسط مسئولين وقت و تأييد و گواهي تعدادي از مسئولين و صاحبنظران مبني بر ايجاد يك امنيت پايدار و هميشگي و نظر به عدم حضور ضد انقلاب در منطقه، از سمت فرماندهي سپاه سنقر به سمت فرماندهي سپاه جوانرود منصوب شد. در منطقه امنيتي جوانرود كه قريب 900 كيلومتر مربع مساحت را در برداشت، پيشاپيش نيروهاي رزمنده حركت كرد و موفق شد با همت والاي عزيزان بومي (پيشمرگان كرد) مناطق و روستاهاي آلوده را از لوث وجود ضد انقلاب پاكسازي و با استقرار در محورهاي عملياتي، خطوط پدافندي تيپ ابوذر را تشكيل و با اعزام گردانهايي به مناطق عملياتي جنوب افتخار شركت در عمليات كربلاي 5 را پيدا كرده و در جريان عمليات مزبور مجدداً مجروح شد. به عنوان يكي از فرزندان امام راحل و دوستداران واقعي انقلاب آنگونه كه در خور شأن و منزلت نظام مقدس جمهوري اسلامي بود با الگو گرفتن از شهيد والامقام محمد بروجردي با نيروهاي اهل سنت معاشرت داشت.
پس از مداواي مجدد مجروحيت حاصله در عمليات كربلاي 5 بنا به تشخيص و صلاحديد برادر ايزدي فرماندهي منطقه غرب (نجف) با حفظ سمت فرماندهي سپاه جوانرود و تيپ ابوذر به سمت فرماندهي سپاه پاوه و تيپ مستقل 212 حمزه سيدالشهدا منصوب و در طول تصدي يگان ياد شده موفق به شركت در خطوط عملياتي و محورهاي منطقه و انجام چندين عمليات بر روي مقرهاي حزب منحله دموكرات در طول خطوط مشترك با كشور عراق و عمليات والفجر 10 شد.
پس از اتمام عمليات والفجر 10 به جهت نياز به كسب علم با موافقت مسئولين مربوطه در دوره سوم دافوس سپاه شركت و پس از طي دوره موفق گرديد در يكي از مديريتهاي دانشگاه امام حسين (ع) ادامه خدمت نمايد. اما پس از مطلع شدن سردار ايزدي فرمانده وقت نيروي زميني اين موضوع محقق نگرديد و ايشان دستور مراجعت وي به منطقه غرب و مشغول شدن در يكي از يگانهاي تحت امر قرارگاه نجف را صادر نمودند و ايشان با بزرگواري اطاعت امر نموده و با مشورت سردار مرتضي قرباني به عنوان جانشين فرماندهي تيپ مستقل 100 انصارالرسول (ص) در منطقه امنيتي اورامات مشغول ميشوند.
پس از سپري شدن 4 ماه مجدد حسب دستور سردار ايزدي مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به وي محول گرديد و ايشان با احساس وظيفه و توكل برخداوند در سمت فرماندهي سپاه مريوان ظرف مدت يك سال 20 درصد از پايگاههاي منطقه را با استعداد تقريباً 2 هزار نفر نيروي انساني و 80 درصد پايگاه عملياتي را با استفاده از نيروهاي بومي منطقه فعال و عملياتهاي متعددي را بر عليه ضد انقلاب انجام دادند و در كنار عملياتهاي كوچك در همان سال با انجام عملياتهاي برون مرزي مانند عمليات در منطقه جمهرسي و دره شيلر در خاك عراق موفقيتهايي را به ارمغان آوردند كه انجام اين چنين عملياتهايي در تضمين امنيت منطقه بسيار مؤثر بود.
در زمان انتفاضه عراق به نمايندگي از فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا و تصويب اعضاي شوراي تأمين منطقه مسئوليت كنترل و حفاظت از مرز و ارائه راهكارهاي مربوط به نحوه و چگونگي پذيرش مهاجرين كُرد عراقي را پذيرفت و با سعه صدر و رعايت قداست و حيثيت سپاه اين مأموريت را با سربلندي به منصه ظهور گذاشته و به واسطه حسن اعتماد مردم منطقه به عملكرد خوب و شايسته سفيران راستين انقلاب همچون سرداران شهيد محمد بروجردي، احمد كاظمي، محمود كاوه، حاج احمد متوسليان و شهيد ابوعماد و ضرورت نياز منطقه به امر مشاركت در اجراي برنامههاي سرنوشتساز منطقه مسئوليت اجراي پروژه مردم ياري را كه سپاه براي اولين بار در منطقه تجربه ميكرد و از سوي سردار هدايت طراحي شده بود پيگيري و با استعانت از درگاه حق تعالي و تبعيت از فرامين فرماندهي معزز كل قوا با غلبه بر قلوب اهالي منطقه روحيه مردم ياري را افزون بخشيده و توانايي آن را داشت كه به عنوان يك پاسدار انقلاب با در نظر گرفتن شرايط حاكم بر منطقه بحث مردم ياري (ركن 5) را توسعه داده و بيش از گذشته مردم را به حقانيت و حقيقت نظام مقدس جمهوري اسلامي آگاه نمايد. كه تداوم اين امر تأثيرات اجتماعي و فرهنگي بسياري را در اذهان و افكار عمومي منطقه بجاگذاشته و به همين دليل با توجه به اهميت موضوع و نتايج خوشايند طرح از سوي فرماندهي نيروي زميني به عنوان پاسدار نمونه انتخاب و مورد تشويق قرار گرفت.
در طول دوران تصدي فرماندهي سپاه مريوان موفق شد با اعتماد به نفس و اتكا به قدرت لايزال الهي و با تأسي از سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) طي دو مرحله عمليات انتحاري اقدام به دستگيري و يا انهدام گروههايي از حزب منحله دموكرات و كومله در منطقه از جمله گروه تحت سرپرستي توفيق الياسي و گروه عبدالله نژماري در روستاي کانیدینار و بِردِه رِشِه كه هر دو از كادرهاي نظامي و رده بالاي كومله بودند نمود.