💥هر کسی با اخلاص به زیارت ما بیاید، لحظات آخر عمر به دیدارش می رویم💥 در کتاب « داستانهایی از علما » آمده است: « آیت الله مصطفی بهشتی نژاد آخرین بار که از زیارت امام رضا ( علیه السلام ) می آید، بلافاصله پس از بازگشت، تب نموده و از دنیا می روند. شهید حجت الاسلام سید حسن بهشتی نژاد قضیه جان سپاری پدرش را به صورت ذیل نقل نموده اند؛پدرم ( حاج آقا مصطفی بهشتی نژاد ) در حال احتضار بود و من بر بالینش قرآن می خواندم و گاهی هم جمله ای به او تلقین می كردم، بدون هیچ مقدمه یا توصیه ای، ناگهان به ذهنم خطور كرد كه خوب است این آخرین لحظات قبض روح پدرم را یادداشت كنم. ناگهان متوجه شدم پرتو نوری فضای اتاق را در بر گرفت و حال و هوایی خاص پیدا كرد. آنگاه دیدم پدرم با آرامش كامل و با چهره ای شادمان قبض روح شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود. من ساعت و دقیقۀ فوت ایشان را یادداشت کردم. در مراسم تشییع جنازه ایشان، جوانی مؤمن و انقلابی به من مراجعه کرد و ساعت و دقیقه فوت ایشان را به من گفت و سؤال کرد می خواهم بدانم خواب من رؤیای صادقه بوده است یا خیر؟ من تعجب کردم. دیدم من این ساعت و دقیقه را به هیچ کس نگفته ام، در عین حال رؤیای صادقة ایشان را سؤال کردم و این که چه ارتباطی به وفات پدرم دارد. گفت: من دیشب در رؤیای صادقه ای، به حرم حضرت رضا ( علیه السلام ) مشرف شدم. امام رضا ( علیه السلام ) در حال خروج از حرم بودند. سؤال کردم: آقاجان کجا تشریف می برید؟! فرمودند: لحظات آخر عمر آقا مصطفی بهشتی است. ایشان از علما و از زائران مخلص ما بودند، هر کسی با اخلاص به زیارت ما بیاید، لحظات آخر عمر به دیدارش می رویم. من بلافاصله بیدار شدم و ساعت را نگاه کردم، همان ساعت را یادداشت کردم. »