نهایت خضوع
1) علامهی حسنزاده، کرامتی از مرحوم الهی و قاضی نقل میکند سپس میگوید:
«اولچیزی که اونجا؛ به امام صادق قسم!، به دلم خطور کرد، گفتم: اینها که آحاد رعیتاند، ایناند، پس امام صادق علیهالسلام چی بود؟!»
خضوعی که ایشان در مقابل اوصیاء الهی و کلمات ایشان دارد،دیدنی است.
3- با آقای ترابی شهرضائی در مسیری همراه بودم، ایشان میگفت: «ارادتی که حکمای ما به روایات اهلبیت دارند از فقهاء هم بیشتر است»، ایشان در ادامه گفت:
«فقهاء چون کارشان ارزشگذاری روایات است، به برخی روایات که میرسند میگویند: این ضعیفه! این مضطربه! این مجهول السنده! اینو بزن به دیوار! و...ولی وقتی حکمای ما به روایتی منسوب به اهلبیت میرسند خاضعانه در مقابل آن میگویند:
این سخن منسوب به عقل کل است!
این روایت از واسطهی فیض الهی نقل شده!
شاید این سخن را نَفَس رحمانی القاء فرموده!
این روایت به فیض مقدس نسبت داده شده!،
این کلام از سلسلهی محمدین است که لافرق بینک و بینها الا انهم عبادکاند!»
شنیدن این سخن از شخصی رجالی همانند ایشان خیلی برایم جالب بود.
همهی علمای ما، در مقابل روایات اهلبیت خاضعاند، اما خضوع حکماء نمود دیگری دارد.
3) در برخی حواشی اسفار اینچنین آمده که مسألهی اتحاد عاقل و معقول، برای ملاصدار در حرم حضرت معصومه و با توسل به ایشان حل شده، این مسأله مهم است اما مهمتر از آن، تصریحات ایشان دربارهی «ضرورت اخذ معارف فلسفی از مشکات نبوت» است؛ من کلمات ایشان را در اینزمینه، سابقا منتشر کردهام.
منزل اصلی صدرائیها، حرماهلبیت و کتاب مُنزَل است.
@tollabolkarimeh 🌷