پرسمان دفاع مقدس(1) 1. آیا وقوع جنگ حتمی و اجتناب‌ناپذیر بود یا با تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک می‌شد از وقوع آن جلوگیری کرد؟ این پرسش برای نخستین بار بر اثر آثار اشغال خاک ایران توسط عراق و ناكامی در آزادسازی مناطق اشغالی در دوران ریاست جمهوری بنی‌صدر مطرح شد که دلیل وقوع جنگ مورد بحث قرار گرفت و در بسیاری از تحلیل‌ها، سیاست‌های تسامح‌آمیز دولت موقت و بعدها سیاست‌های بنی‌صدر منشأ وقوع جنگ قلمداد می‌شد. متقابلاً نهضت آزادی، برای رفع اتهام از دولت موقت، بر ضرورت جلوگیری از جنگ با ابزار دیپلماتیک تأکید کرد. با این توضیح منشأ پیدایش این پرسش در واقع استقرار عراق در مناطق اشغالی و از سرگیری مناقشات سیاسی در کشور بود. البته بعدها تداوم جنگ و طولانی شدن آن، در تعمیق این پرسش تأثیر به سزایی داشت. در میان تحلیل‌ها و نظرهایی كه برای اثبات اجتناب‌پذیری جنگ مورد تأكید قرار می‌گیرد، سه موضوع بیشتر خودنمایی می‌كند؛ ایجاد وحشت در کشورهای همسایه با سردادن شعارهای انقلابی در ایران، تصرف سفارت آمریكا در آبان سال 1358 كه اوضاع بین‌المللی را به ضرر ایران تغییر داد و بی‌توجهی ایران به تحرك دیپلماتیك و عدم‌مذاكره با عراق. این تحلیل‌ها بیشتر با رویكرد درونی صورت گرفته و سایر ملاحظات مانند اراده‌ی عراق، اوضاع منطقه و نگرانی نسبت به ماهیت انقلاب و عواملی از این قبیل در بررسی‌ها وزن كمتری دارد. درواقع، این نوع نگرش و تحلیل برای بررسی جنگ عراق و ایران كه به «حمله عراق به یك انقلاب» تعبیر شد، حتی اگر ابعادی از مسأله را بیان كند، برای تبیین كلی آن، ناقص است و بیشتر بر پایه‌ی ملاحظات سیاسی و در فضای تشدید مناقشات جناحی شكل گرفته است و فاقد بررسی‌های دفاعی، استراتژیك و منطقه‌ای است. درواقع، بررسی اجتناب‌ناپذیری جنگ، تا اندازه‌ای دشوار و پیچیده است. بویژه که این بررسی به معنای پیش‌بینی و آینده‌نگری نیست، بلكه نوعی ارزیابی و قضاوت در برابر واقعه‌ای است كه در عمل رخ داده است. بنابراین، برای پاسخ به این پرسش باید ضمن كالبدشكافی مواضع، تصمیمات و رفتار دو كشور ایران و عراق و توجه به روند حوادث و وقوع رخدادهای مؤثر در امكان‌پذیر شدن وقوع جنگ، به این پرسش‌ها پاسخ داد كه عراق چه مطالباتی از ایران داشت و بر اساس چه تحلیلی نسبت به وضعیت ایران و منطقه و بر پایه چه توانمندی نظامی‌ای با ایران برخورد می‌كرد؟ آیا امكان مذاكره درباره‌ی موارد موردنظر عراق از جمله تجدیدنظر در قرارداد 1975 الجزایر وجود داشت؟ تأمین خواسته‌های عراق، صرف‌نظر از پیامدهای آن، آیا می‌توانست منجر به انصراف عراق از اعمال فشار سیاسی – نظامی و سپس جنگ شود؟ «والتر لیپمن» می‌گوید؛ «كشوری دارای امنیت است كه در صورت احتراز از جنگ، مجبور به فدا كردن منافع حیاتی خود نباشد و در صورت وقوع جنگ، منافع حیاتی خود را با پیروزی در جنگ حفظ كند.» با این ملاحظه، ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه می‌توانست نظام برآمده از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و استقلال كشور را حفظ نماید. پاسخ به این پرسش می‌تواند، موضوع اجتناب‌پذیری یا اجتناب‌ناپذیری وقوع جنگ را مشخص نماید. تأكید بر این موضوع كه سر دادن شعارهای انقلابی ایران موجب تحریك عراق شد، با تجاوز عراق به كویت و مناسبات ایران و عراق پس از اتمام جنگ نشان می‌دهد، این نظر و تحلیل ساده‌لوحانه است. اساساً جنگ‌ها حوادثی نیستند كه در یك لحظه اتفاق بیفتند. آنها در یك دوره‌ی زمانی و گاهی در طول سال‌های متمادی انجام می‌گیرند و علتی كه كشورها وارد جنگ می‌شوند، مشخص نیست و اساساً «اثبات قطعی علت عدم‌وقوع یك حادثه نیز غیرممكن است.» درواقع، عوامل مؤثر در آغاز جنگ بسیار پیچیده است و هرگز شعار نمی‌تواند منشأ وقوع جنگ باشد، ضمن این كه نگرانی نسبت به انقلاب اسلامی ایران از زمانی آغاز شد كه نهضت در درون خانه و كوچه‌های شهرهای مختلف ایران اسلامی شكل گرفت و اركان حكومت مورد تأیید غرب را هدف قرار داد و ایده‌ی «حكومت اسلامی» در میان شعارهای مردم گسترش یافت. بنابراین، نگرانی از انقلاب اسلامی یك حقیقت است، ولی بدان معنا نیست كه سردادن شعارهای انقلابی در ایران موجب وحشت عراق و همسایگان و در نتیجه وقوع جنگ شده باشد.