دوباره گدات اومد در خونت
درو واکن ببین اصلا چی میگه
اونقده صدا زدم اسم تورو
میدونم صدامو میشناسی دیگه
یه بارم شده جوابمو بده
میدونم یه عمره بت بدهکارم
میدونم توقع زیادیه
ولی من کسی رو جزتو ندارم
توی زندگیم رفیق باوفا
کسیو من ندیدم الا خودت
فهمیدم فقط تو می مونی برام
ازهمه دل بریدم الّا خودت
هرچی میگذره ازعمر نوکرت
ازهمه غیر تونا امید میشه
خدارو شکر که در خونه ی تو
نوکرت موهاش داره سفید میشه
باخودم فکر میکنم بعضی روزا
نفس آخرمو کی میکشم
نمیدونم اجلم کجا میاد
ترسم اینه عاقبت به خیر نشم
اونقده میام ومیرم میدونم
یه نیگاهم شده به من میکنی
من توتاریکی هیات میشینم
خونه ی قبرمو روشن می کنی
آخرش حاجتمو یه روز میدی
من محاله ازتو ناامید بشم
آخرش مثه غلام سیاه تو
روپاهات شهیدو روسفید میشم
هرچی خواستم توی روضه های تو
با دعای خیر زهرا می رسه
مادرت چادرشو میتکونه
رزق اشک گریه کن ها می رسه
هرجاروضه باشه مادرت میاد
چشم نوکراتو نمناک می کنه
اشکای چشممو پاک نمی کنم
آخه این اشکا منو پاک می کنه
وقتی مادرت نگاهش می کنه
نوکرت محاله که خسته بشه
باهمون دست شکسته مادرت
روسر سینه زنا دست می کشه
باهمون دستی که پشت درشکست
مونده بین درو دیوار خونه
باهمون بازویی که شده کبود
باغلاف و ضربه ی تازیونه
بمیرم برا دل خون علی
آخه زخم دلشو نمک زدند
مرد مردا بود ونامردای پست
جلو چشمش زنشو کتک زدند
#علیاصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab