( علیه السلام ) 🎤استاد_حیدرزاده ای قبله ی مُراد که در برکةُ السَباع شیران به پیشِ پای تو آرند سر فرود ... ✍شاعر_استاد_موید سالها زندان بود ، امام عسکری علیه السلام ، یکی از زندانبانها خیلی انسان شقی و پستی بود ، به دستور خلیفه تصمیم گرفت ، حضرت عسکری علیه السلام را ببرد مقابل شیران درنده ، به خیال اینکه شیران درنده حمله میکنند ، حضرت رو از بین می برند ، در تاریخ آمده ، هرچی همسرش بهش اصرار کرد ، این کار رو نکن ، ایشون فرزند پیغمبر خداست ، اما گوش نداد ، امام عسکری علیه السلام را آورد ، وارد قفس شیران درنده کرد ، نگاه میکرد ، دقت میکرد ، فکر میکرد الان شیران درنده ، حضرت را میدرند ... اما دید حضرت با آرامش تمام آمدند میان شیران ، ایستادند به نماز ، شیران درنده دورِ حضرت حلقه زدند ، ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند ... همینجا یک جمله عرض کنم ، بگم یا امام عسکری ، شیران درنده ، شمارا احترام کردند ، دورِ شمارا گرفتند آقاجان ، اما چه گرگ های درنده ای بودند کربلا ؟ یکی نیزه میزد ، یکی شمشیر میزد ، یه عده سنگ میزدند ، یه عده پیرمردها با عصا میزدند ... فِرقَةٌ بِالسُّیُوف ، فِرقَةٌ بِالرِّماح ، ، فِرقَةٌ بِالْحَجَر ، فِرقَةٌ بِالْعَصَا ...