. 🎶سبک_حسین_جان... رضاجان الهی بمیرم برا غربتت که تو زندان کفن کردی باباتو آخر با چشمای گریان   آقاجان رضا‌جان تک‌وتنها‌غُسلش‌دادی‌وقتی‌باحال‌خسته چقدرسوختی‌بادیدن ساق‌پای شکسته   آقاجان غُل و زنجیرا گریه کردن   همراهت برا خونِ زخمای‌تاز‌ه‌ش یامظلوم گمونم دیدی بین مَردُم   زهرا رو اومد واسه تشییع‌ جنازه‌ش یامظلوم ((رضاجان))۸ رضاجان بازم‌شُکرخداروکه‌هنگام تشییعش‌همرات نبودن‌ببینن‌غُل‌وزنجیرا رو خواهرهات  آقاجان رضاجان کسی‌هتک‌حُرمت‌نکرد از نَوامیسِت اون روز نخندیدبه‌اشکت‌کسی‌بعدازاین‌داغ‌جانسوز  آقاجان نشد بسته دستای بی‌بی معصومه نزد تازیانه کسی به این بانو نبردن دیگه خواهراتو   تو بازار نزد هیچکی با کعب نیزه بر پهلو ((رضاجان))۸ کی‌دیده؟__تن یک امام و روی تخته‌‌پاره بیارن به‌عمد اونو یک‌جای پُر‌رفت‌و آمدبزارن   واویلا درسته__سه‌روزمونده نعش آقامون روی‌جسرِبغداد ولی رو تنش ذره‌ای نور آفتاب نیافتاد   یازهرا ولی جدشون بعد از اینکه   عریان شد سه‌روز و دو شب رو زمین موند  واویلا بمیرم روی رمل داغ   صحرا بود حرارت تنش رو می سوزوند  واویلا ((حسین جان))۸ ✍محمد_قاسمی