بانوی قم بر محبان لطف و احسان می‌کند خاک کوی او هزاران درد درمان می‌کند گر رضا سلطان عالم باشد و شاه کرم خواهرش هم در اصالت کار سلطان می‌کند بسکه نورانی بود صحن و سرا و گنبدش عرش و فرش کبریا را نورباران می‌کند بهر تعجیل فرج گلدسته ی او دمبدم زیر لب دارد دعا و ذکر سبحان می‌کند حب او بردا سلاما باشد و یوم‌الحساب آتش سوزنده را بر ما گلستان می‌کند چون رسد هول و هراس روز محشر بی‌گمان رنج و سختی را برای شیعه آسان می‌کند همچو اجداد کریم خود به‌روز واپسین پیروانش را درون باغ رضوان می‌کند هرکه خواند شرح‌حال خواهر سلطان عشق سینه را از معرفت دریای عرفان می‌کند هرکه زد بوسه مزارش را ز روی معرفت پیش حق او را مدد در پای میزان می‌کند مژده بادا بر گنهکاران عالم اینچنین مذنبین را روز محشر غرق غفران می‌کند صد چو حاتم در جهان هر روز و شب از لطف حق میهمان سفره‌ی پرفیض و احسان می‌کند این گل زیبا بود تالی یاس مصطفی کز شمیم خود جهان گلزار جانان می‌کند ✍علی قاسمی (شمیم) http://eitaa.com/torkiy