روزها فکر من این است و همه‌شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم الانسان علی نفسه بصیره... تو خودت بهتر از هرکس دیگری از وضع درون خودت آگاه هستی.