🪴 روزی جنگل آتش گرفته بود و ساكنين جنگل وحشتزده تلاش میكردند فرار كنند.
🪴 ببر میگفت من قوی هستم. به جای ديگری میروم و دوباره زندگیام را میسازم.
🪴 فيل خودش را به رودخانه رسانده بود و با ريختن آب روی بدنش خود را خنک میكرد و در فكر گريز بود و و و ...
🪴 اما گنجشکی نفسنفس زنان خود را به رودخانه میرساند، با نوكش قطرهٔ آب برمیداشت، پر میكشيد و دوباره برمیگشت
🪴 از او پرسیدند: در اين وانفسا تو داری چه میكنی؟ پاسخ داد: آب را میبرم تا آتش جنگل را خاموش كنم.
🪴 به او گفتند: مگر حجم آتش را نديدهای؟ مگر تو با اين منقار كوچكت میتوانی آتش جنگل را خاموش كنی؟ اصلا اين كار تو چه فايدهای دارد؟
🪴 گنجشک گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما وقتی از من پرسيدند زمانی که جنگلی كه وطن تو بود و در آتش میسوخت چكار کردی؟ خواهم گفت؛ صحنه را ترک نكردم و هر چه از دستم بر آمد؛ برای نجات جنگل كردم! و به جنگ با آتش رفتم!
🪴مهم نیست که شما چقدر «قدرت» دارید، مهم این است که چقدر «غیرت» دارید.
🪴 حالا که حاج قاسم و همرزمانش برای امنیت این کشور تکه تکه شدند، ما برای امنیت و اقتدار و پیشرفت كشور در اين كره خاكی كه همچون جنگل در آتش استكبار میسوزد، با تمام توان و بصيرت كامل پای صندوقهای رای خواهيم رفت.
#انتخابات
#کانال_اندکی_تفکر | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624